نوشته های یک قلم

نارنجکی برای تمام فصول

نوشته های یک قلم

نارنجکی برای تمام فصول

پیوندهای روزانه

۶ مطلب در آذر ۱۳۹۰ ثبت شده است

از وقتی این وبلاگ را راه انداختم در توضیح نامش نوشتم نوشته های یک انسان زنده .

همنجوری یک دفعه بذهنم رسید یکمی دنیا بریدگی بد نیست یه مدتی سعی می کنم بمیرم ببینم چه جوریه ؟ شما هم واکنشوتونو نسبت به خبر مرگ بنده درج کنید ممنون می شم .

  • بنده خدا
...کلی حرفداشتم تو این چند تا نقطه

 اما اینو بگم که پس از این همه سیاسی نوشتن و داد زدن بدم نیامد یک دلنوشتی بروم  دور هم حال کنیم . از مراسم شب عاشورا اومدم توی مسجد دانشگاه بود بعد از کلی وقت یه سینه مشتی زدیم و جونی گرفتیم.

توی حلقه اول بودم چشم باز کردم سعیدو دیدم ساسانیان . کارشناسی ارشد مطالعات خاورمیانه می خونه الانم دیگه درساش تمومه الانم داره بعنوان یک کارشناس خبره توی سایتهای تخصصی کارمی کنه مرتبط با تخصصش سابقا مسئول بسیج دانشگاه شیراز بود.

همینجوری وقتی دیدمش توی دلم حس علاقه ام بهش گل کرد . می دونید آقا سعید خیلی پسر گلیه  گل که میگم یه چیزی میگم یه چیزی می شنویدا. هر کی هر جور دلش میخواد تفسیر کنه اما دلم کشیده از یکی از بهترین دوستام تعریف کنم اونم سعید اونی که وقتی داشتم میرفتم سفر غزه تو آغوشش با هم گریه کردیم و..

بعضی ها  هستند ادم وقتی می بیندشون نمی تونه نگه از سروروشون اقایی می باره .

اینا بکنار می خوام اینجا رسما اعلام کنم خیلی چاکرشم - مخلصشم - خاک پاشم - رسما میخوام اعلام کنم  خیلی اقاست .                                                                 

                                                همین

آخیش راحت شدم تو دلم گیر کرده بود . اینم ادرس وبلاگشه http://choghoc.blogfa.com

  • بنده خدا

- ده سال بعد بسیجیه که تو ما جرای سفارت انگلیس از دیوار بالا رفته بوده داشته تو خیابون میرفته روباهه رو میبینه بذهنش اشنا میاد میگه من شما رو جایی ندیدم ؟
میگه نه بخدا تازه از بیمارستان اومدم اون روزم چند تا بسیجیه دیگه ریختن سرم تا میخوردن زدنم بخدا من گربه نره ام کارتون پینوکیو .

- روباهه داشته درب و داغون میاومده بهش مگن توسفارت بودی میگه پ ن پ به کلاغه گفتم چه دمی چه لپی عجب نفتی بسیجی ها ریختن سرم بحال مرگ زدنم گفتن مگه خودت ناموس نداری ؟

- بسیجیه داشته از در سفارت انگلیس بالا مرفته بهش میگن داری میری تسخیر کنی میگه پ ن پ دارم میرم فایرفاکسمو بروز کنم.

  • بنده خدا


شاخصهاى هویت اسلامى بایستى معلوم باشد: شاخص عدالت‌طلبى، شاخص ساده‌زیستى مسئولان، شاخص کار و تلاش مخلصانه، شاخص طلب و پویائى علمى بى‌وقفه، شاخص ایستادگى قاطع در مقابل طمع‌ورزى و سلطه‌ى بیگانگان، شاخص دفاع از حقوق ملى. از حقوق ملت، دفاعِ شجاعانه کردن یک شاخص است؛ مثل همین حق هسته‌اى؛ مسئله‌ى هسته‌اى. این یکى از ده‌ها نیاز کشور ماست؛ تنها مسئله‌ى ما نیست؛ اما وقتى دشمن روى این نقطه متمرکز شد، ملت هم ایستادگى کرد. در این نقطه‌اى که دشمن روى او تمرکز پیدا کرده است، اگر ملت عقب‌نشینى کند، اگر مسئولین عقب‌نشینى کنند و از این حق قطعى و روشن صرف‌نظر کنند، بدون تردید راه براى دست‌اندازى به حقوق ملى براى دشمن باز خواهد شد.

اجتناب از اشرافیگرى؛ یعنى ضد ارزش کردن. در انقلاب ما این نکته وجود داشت؛ این را بتدریج بعضى‌ها سعى کردند کمرنگ کنند. این در مسائل اقتصادى ما اثر دارد، در مسائل روانى ما اثر دارد. اشرافیگرى و گرایش به اشرافیگرى، یک ضد ارزش بود در انقلاب. یعنى افرادى در سطوح مختلف بودند که از اینکه به اشرافیگرى نسبت داده شوند، یا از آنها چیزى دیده شود که جزو خصوصیات اشرافیگرى باشد، بشدت اجتناب میکردند. مسئولین کشور در درجه‌ى اول متعهد به این قضیه هستند و باید باشند. این تدریجاً ضعیف شد. امروز خوشبختانه همان موج ضد ارزش کردن اشرافیگرى، بحمداللَّه وجود دارد؛ یعنى دولت، مسئولین دولتى ساده‌زیستند، مردمى هستند و این خیلى فرصت خوبى است؛ نعمت بزرگى است. این یکى از شاخصهاست.

مسئله‌ى ارزش جهاد و شهادت، یکى دیگر از شاخصهاست. ارزش مجاهدت، مقام والاى شهادت، از جمله‌ى چیزهائى بود که به وسیله‌ى عناصرى - کسانى، دستهائى - زیر سؤال رفت. جهاد را زیر سؤال بردند، شهادت را زیر سؤال بردند. این، یکى از شاخصهاست؛ باید برجسته شود. احترام به شهیدان، احترام به جهاد و مجاهدان بایستى جزو بخشهاى برجسته‌ى پرچم جمهورى اسلامى قرار بگیرد. جمهورى اسلامى به جهاد و شهادت شناخته میشود.

اعتماد به مردم، عقیده‌ى واقعى به مشارکت مردم. بعضى‌ها اسم مردم را مى‌آورند؛ اما حقیقتاً اعتقادى به مشارکت مردم ندارند. بعضى اسم مردم را مى‌آورند؛ اما به مردم اعتماد ندارند. بناى جمهورى اسلامى بر اعتماد به مردم و اعتقاد به مشارکت مردم است.

شجاعت در برابر هیبت دشمن، جزو شاخصهاست. در مقابل دشمن اگر مسئولین کشور احساس رعب و خوف بکنند، بر سر ملت بلاهاى بزرگ خواهد آمد. آن ملتهائى که ذلیل و مقهور دست دشمن شدند، عمده‌ى علت این بود که مسئولان - پیشروان قافله‌ى ملت - شجاعت لازم، اعتماد به نفس لازم را نداشتند. گاهى در بین آحاد مردم عناصر مؤمن، فعال، فداکار، آماده‌ى به جانبازى هستند، منتها مسئولین و رؤسا وقتى خودشان این آمادگى را ندارند، نیروهاى آنها هم از بین میرود و این ظرفیت هم نابود میشود. آن روزى که شهر اصفهان در دوره‌ى شاه سلطان حسین مورد غارت قرار گرفت و مردم قتل عام شدند و حکومت باعظمت صفوى نابود شد، خیلى از افراد غیور بودند که حاضر بودند مبارزه و مقاومت کنند؛ اما شاه سلطان حسین ضعیف بود. اگر جمهورى اسلامى دچار شاه سلطان حسین‌ها بشود، دچار مدیران و مسئولانى بشود که جرأت و جسارت ندارند؛ در خود احساس قدرت نمیکنند، در مردم خودشان احساس توانائى و قدرت نمیکنند، کار جمهورى اسلامى تمام خواهد بود.

نزدیکى با ملتهاى مسلمان. ملتهاى مسلمان عمق استراتژیک نظام جمهورى اسلامى‌اند. چرا تبلیغات عجیب و غریب آمریکائى و انگلیسى سعى میکنند بین ملتهاى مسلمان با ملت ایران جدائى بیندازند؟ چرا؟ با مسئله‌ى قومیت، با مسئله‌ى سنى، شیعه؟ چون میدانند آنها عمق راهبردى و عمق استراتژیک جمهورى اسلامى محسوب میشوند. تکیه‌گاه یک ملت به عمق استراتژیک اوست. نمیخواهند ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى از این حمایت و طرفدارى‌اى که از او در کشورهاى مختلف میشود - که البته بى‌نظیر هم هست - برخوردار باشد. شما در هیچ جا نمى‌بینید که در یک کشورى از رؤساى یک کشور دیگرى، آحاد مردم - نه سیاسیون - تجلیل و احترام کنند؛ عکسشان را بلند کنند، نامشان را با هیجان بیاورند؛ جز جمهورى اسلامى. در کشورهاى مسلمان هر جا بروید، آنجائى که رد پائى از جمهورى اسلامى هست، مردم نسبت به آن و نسبت به جمهورى اسلامى ابراز احساساتشان اینجورى است. دشمن این را نمیخواهد؛ دشمن نمیخواهد این ارتباط برقرار باشد. جمهورى اسلامى باید این را یکى از وظائف خودش بداند. این جزو آن شاخصهاى اصلى است.

حالا شما نگاه کنید در این نوشتجات آدمهاى یا کوته‌نظر - که خوشبینانه‌اش این است که بگوئیم کوته‌نظرند - یا اگر بدبینانه نگاه کنیم، مغرض و خائن، که از ارتباط جمهورى اسلامى با مردم لبنان، با مردم عراق، با مردم افغانستان، با مردم فلسطین، صریحاً و بارها انتقاد کرده‌اند و انتقاد میکنند. دیده‌اید شما، متأسفانه در مطبوعات ما و در بعضى از تریبونهاى سیاسى، که این چیزها گفته میشود. این ضدیت با یکى از شاخصهاى اساسى جمهورى اسلامى است. نه، جمهورى اسلامى منافع ملتهاى مسلمان را منافع خودش میداند؛ با آنها مرتبط است، از آنها دفاع میکند؛ از مظلوم دفاع میکند، از ملت فلسطین دفاع میکند؛ اینها شاخصهاست و اینها بایستى برجسته شود. دانشجو و دانشگاهى، بخصوص دانشجو میتواند در این میدان نقش‌آفرین باشد؛ میدان حفظ شاخصها، برجسته کردن شاخصها و مختصات حقیقى جمهورى اسلامى؛ غیر از مختصات ظاهرى که اسمها و مقامات رسمى و حقوقى و اینهاست. شما میتوانید سهیم باشید، میتوانید اقدام کنید. و البته و خوشبختانه، ملت ما ملت بیدارى است.
Collapse this post
  • بنده خدا

با شروع حرکت مبارزه با مفاسد اقتصادی در استان فارس توسط دانشجویان انقلابی و عدالتخواه  ، مافیای مفسد استان دست به هجمه رسانه ای سنگینی بر ضد چند دانشجوی بی پناه  زدند و شایعات و تهمت های فراوان  برای خاموش کردن این حرکت اصیل که در سفر رهبر انقلاب به تائید ایشان رسید نیز براه انداختند . اما امروز با گذشت 3 سال از آن روزها و خوابیدن فضای دروغ وتهمت میتوان با منطق و نگاه منصفانه به تماشای عملکرد آقایان مسئول بخصوص متهم اصلی پرونده آقای حائری طی این حوادث نشست .

با صدور اولین بیانیه دانشجویان عدالتخواه که درآن از نمایندگان سه قوا در استان یعنی دادگستری ونمایندگان مجلس و استاندار خواسته بودند با قدرت و بدون محافظه کاری حقیقت این ماجرا را روشن کنند .

هنوز یک هفته نگذشته بود که آقای حائری در خطبه های نماز جمعه در حالی که انتظارمی رفت در موضعی منطقی و اسلامی خواستارتحقیق وتفحص و روشن شدن حقیقت شایعات در مورد ستاد نماز جمعه و شرکتهای باغشهری ، فرزندان خود شوند دانشجویان را مورد هجمه قرار داده و با جملاتی که به ظاهر بخشش و عفو را در برداشت گفتند : من این دانشجویانی که باسم عدالتخواهی به من تهمت زده اند را نیز مانند منافقین سال شصت می بخشم .

این البته اولین دفعه ای نبود که جناب حائری بجای پاسخگویی درمورد عملکرد خود واطرافیان به دفاع همه جانبه از باغشهرها می پرداخت  دست اندرکاران استان بخوبی میدانند که اقای حائری بارها و بارها در حمایت عملی از اطرافیان مفسد خود تا انجا پیش می رفت که بیش از ده بار تهدید به استعفا کردند وهر بار نیز افرادی ناشناخته طوماری از طرف مردم شیراز امضا کرده وخواستار ماندن ایشان در این پست می شدند ولی بعد از استعفای ایشان بنا بر اعلام مسئول ائمه جمعه فارس ایشان ۳ بار بیشتر استعفا نداده است و آن هم بعد از سفر رهبری بوده   وی چندین بار نهادهای امنیتی که قصد برخورد با اطرافیان را داشتند نیز از این کار منع کرده بود ، وی با علم کامل به عملکرد اطرافیان  و با بالا گرفتن فساد برخی را اخراج می کرد و پس از مدتی دوباره انها را بکار می گرفت ولی در روند باغشهری خللی ایجاد نمی شد.

بلطف خدای متعال فضای مبارزه با مفاسدی که توسط چند دانشجوی انقلابی با کمترین امکانات بوجود آمد آنچنان ضریب گرفت که مافیای باغشهری بواسطه پیش بینی برخورد قاطع و قریب الوقوع رهبر انقلاب با آن با استعفای آقای حائری  از هم پاشید و در گامهای بعدی پستهای کلیدی استان بمرور از دست آنان خارج شد .

روی کار آمدن احمد زاده استاندار جدید که روحیه ای عدالتخواه و انقلابی از خود نشان داد امید جدیدی در دل عدالتخواهان ایجاد کرد وی با حذف چهره های سیاسی و وابسته به جناح راست که همگی بالاتفاق همراهی خود را چه با سکوت خود چه همراهی مشترک با  مافیای باغشهری نشان داده بودند  دستهای قدرت این گروه را از فضای استان قطع کرد اگر چه که روند عملکرد بعدی وی به سوی دیگری رفت.

در این میان قاسمی رئیس حراست استانداری ، فرماندار شیراز شد وی از همان شروع دوره مسئولیت خود شمشیرمبارزه با مفسدین استان را که قبلاٌ با استفاده از اختیارات خود در حراست استانداری سوابق و روابط آنها را شناخته بود از رو بست و وارد گود شد بمرور نام مفسدین مستقر در ستاد نماز جمعه و شرکتهای باغشهری اعلام شده و پرونده آنها به دادگستری ارجاع داده شد .

از جمله این اسامی مسئول سابق ستاد نمازجمعه و شرکت فلاحت در فراغت بود  وی نامه ای نوشت و طی نامه ای چنین گفت کلیه فعالیت‌های انجام شده در این ‌١٠ سال در مناصب فوق‌الذکر تحت اشراف و هدایت نماینده ولی‌فقیه در استان و امام جمعه وقت شیراز (آقای حائری ) بوده است.

و قبلاْ مدعی شده بود از تمام دستورات ایشان نسخه کتبی دارد .

این سخن مسئول سابق ستاد نمازجمعه و شرکت فلاحت در فراغت بر آقای حائری بسیار گران آمد و وی نیز برای رفع اتهام نامه ای به دادگستری نوشت و چنین گفت .

«خلاف قانون و خلاف مقررات و خرید افراد برای عبور از قانون در هر صورت از دید اینجانب مردود است. در مورد افرادی که در گذشته با اینجانب کار می‌کردند، هیچ تفاوتی با دیگران نیست. بلکه مسئولیت آنان سنگین‌تر است. اگر خلاف ثابت نشود مفتری هر چند از مسئولین باشد، باید معرفی و مجازات شود.»

حائری اگر چه با این نامه سعی در رفع اتهام از خود کرد اما این سئوال در اذهان باقی ماند که:

 چرا این نامه و تقاضای برخورد با فساد در دفتر ایشان و شفاف سازی حقیقت برای مردم و دلسوزان انقلاب که به دفتر نماینده رهبری به چشم دیگری می نگریستند وبرایشان باور این همه فساد و ظلم از سوی اطرافیان نماینده رهبر بعید می نمود زودتر صادر نشد ؟

چرا در این همه سال که حرف و حدیث فساد در باغشهرها در زبان مردم می گشت ایشان با استفاده از اختیارات خود برای فعالیت اطرافیان حاشیه امن ایجاد می کردند ؟ وچرا امروزکه خود آقای حائری در مظان اتهام قرار دارد چنین ژست عدم تفاوت میان مفسدین نزدیک و غیر گرفته اند.

در همین حین جلسات سخنرانی با نام ولایت فقیه در دانشگاه شیراز براه افتاد که در عمل  به تریبونی برای ترمیم چهره آقای حائری تبدیل شده بود .

پس از  اتفاقات فوق الذکر دانشجویان عدالتخواه نامه ای به آقای حائری نوشتند و درآن از وی خواستند با توجه به نامه مسئول سابق دفتر نمازجمعه که اعلام کرده بود تمام فعالیتهای بنده زیر نظر آقای حائری انجام شده در جلسه ای دانشجویی حاضر شوند و پاسخگوی سئوالات دانشجویان باشند .

جالب اینکه اقای حائری با تعطیل کردن جلسات به بهانه اولویت داشتن  سخنرانی نماینده حاضر ولی فقیه در استان جناب آقای ایمانی در مورد ولایت فقیه  هیچ پاسخی برای این سئوال نداد .

چندی بعد پسر آقای حائری نیز بعنوان مفسد اقتصادی اعلام شد که این البته یکی از ده ها پرونده ماست مالی شده وی بود که با فشار قاسمی به مرحله حکم رسیده بود  ، مسئول دفتر آقای حائری در مصاحبه ای با برائت جستن از طرف ایشان از پسرشان سعی در رفع اتهام از ایشان کرد و ضمنا اعتراف کرد که پدر از فعالیتهای پسر اطلاع داشته است .

چندی بعد تر قاسمی با فشار متنفذین استان و روابط پنهانی مفسدین بر کنار شد .

حائری دانسته یا نادانسته ، در نقش مقصر یا مدیری بی عرضه که اطرافیانش با سو استفاده از او واین همه سال بهره بردن  از جایگاه وی برای رانت و زمین خواری و ظلم به مردم بیچاره استان متهم ردیف اول پرونده زمین خواری در استان است .

 

البته پرونده سیاه دادگستری فارس در ماست مالی تضییع حقوق مردم و عدم رسیدگی به مفاسد اقتصادی این مافیای فارس همچنان مفتوح است بقول رهبری با دستمال کثیف نمی توان شیشه را پاک کرد .


بعد نوشت:

با برکناری قاسمی و باز پس گیری مناصب استان توسط جناح راست  و یک دست شدن فضای استان به سمت راست و حذف هر تفکر دیگر پسر جناب حائری با حکم دادگاه تجدید نظر در دوران رئیس دادگستری فارس که چندی پیش خبر داده بود در فارس چیزی بنام زمین خواری وجود ندارد از شش سال حبس و پرداخت 366400000 ( سیصدو شصت و شش میلیون و چهارصد هزار) تومان و 402400000( چهارصدو دو میلیون و چهارصد هزار) تومان جزای نقدی و رد وجوه مآخوذه تبرئه شد  و پرونده فسادی که پدر نیز به آن معترف بود ماست مالی شده و به بایگانی رفت .


نوشته های دوستان :

آقازاده متهم به زمین خواری در شیراز تبرئه شد + تصویر حکم دادگاه  سایت تریبون مستضعفین

شجاع الدین حائری شیرازی از تمام اتهامات تبرئه شد

یک سوال غیرحقوقی در خصوص پرونده «فرزند آیت الله»

... و «فرزند آیت الله» تبرئه شد!-سعید ساسانیان

از این رنجی که می بریم 1 - مهندس کدیور

از این رنجی که می بریم 2 - مهندس کدیور

آقا شجاع مبارکت باشد!- پیمان خسروی

آقازاده تبرئه شد! - حزب الله

  • بنده خدا

نمیدانم چگونه یک بهت و حیرت را شرح دهم. دستم می لرزد، لبانم کبود شده و ذهنم به شدت مشوش است. خبر فقط یک جمله بود، یک جمله به ظاهر ساده مثل تمام جمله هایی که هر روز این گوش می شنود از گوش دیگر خارج می گردد. و همین جمله به ظاهر ساده درون مرا مشوش نموده است. جمله این بود:

محمد طاهر حائری از اتهام کلاهبرداری تبرئه شد.

به محض شنیدن این خبر انگار پتک نگاه زنان بیوه کمرم را می شکند، و یا در دریای قطره اشک کودکان یتیم بی سرپناه غرق می گردم.  زنانی که هر روز به فرمانداری می آمدند و با اشک و ناله درخواست می کردند حقشان را از این آقا بستانیم. کودکانی که تمام ارث و سرمایه به جا مانده از پدرشان را در شرکت طوبی آقای شجاع سرمایه نهاده اند و فقط غم نصیبشان شده.

بلند می شوم و شروع به قدم زدن می کنم، دستانم را به هم می مالم، دست در موهایم می کنم و از درد و رنجی که می کشم آه از نهادم بر می خیزد که باز اصالت آقازادگی بر مظلومیت پابرهنگی فائق شد.

شجاع حائری که  به اتهام کلاهبرداری به شش سال حبس و پرداخت 366400000 ( سیصدو شصت و شش ملیونو چهارصد هزار) تومان و 402400000( چهارصدو دو میلیون و چهارصد هزار) تومان جزای نقدی و رد وجوه مآخوذه به شاکیان محکوم شده بود، حالا در دادگاه تجدید نظر به راحتی و مثل آب خوردن از این اتهام تبرئه می گردد و به استثنای چند نفر که باید رد مال گردند( آن هم نه الزام آور) مابقی اگر شاکی باشند باید به دادگاه حقوقی! مراجعه و مراحل دادرسی را طی کنند!. یادم به مردمی افتاد که می گفتند سالهاست که در دادگاه شکایت کرده اند امّا به علتی که همه آن را می دانیم، صدایشان به هیچ جا نرسیده و کسی تره هم برای آنان خرد نکرده است.

حکم دادگاه اولیه شجاع حائری به قدری طبیعی و اظهرمن الشمس بود که پدر او، جناب آقای حائری( نماینده سابق ولی فقیه در استان) در یک اقدام فوری و برای جدا کردن خط و خویش با فرزند، توسط آقا شهاب(فرزند دیگر ایشان) مصاحبه ای رسمی می کند و در آن بر متخلف بودن شجاع صحه گذاشته و از او برائت می جوید.

هر چند که در همان تاریخ مقاله ای نوشتم و این موضع جناب حائری را( مانند نامه ای که به قوه قضائیه پیرامون اعلام زمین خواری برخی از اعضای دفترشان صادر نمودند)  نقد منطقی و موشکافانه نمودم، امّا هم اکنون هم در حیرتم که جرمی که حتی پدر متهم به آن معترف است، و آن را صراحتا نشانه اعمال متخلفانه او می داند، اعمالی که بارها به او تذکر هم داده شده بود، چگونه مردود اعلام می شود. یعنی باید پذیرفت که پدر به پسر تهمت روا داشته است؟ یا اینکه باید احتمال این را بدهیم که شجاع، در یک اقدام شجاعانه دیگر از پدر اعاده حیثیت خواهد کرد؟

در یاداشت هایم سریع مصاحبه جناب محمدحسن(شهاب) حائری را می یابم و دوباره مو به مو می خوانم:

خبرنگار از او می پرسد؟

آیت الله حائری از ماجرا ( تخلفات شجاع) مطلع بود؟ چه عکس العملی نشان داد؟ " . شهاب پاسخ می دهد :

با توجه به اینکه احتمال امتیاز طلبی یا استفاده قهری از آبروی اجتماعی نمایندگی ولی فقیه و امام جمعه متعلق به خودشان نبود، آیت الله حائری واکنش نشان داد و طی نامه ای به فرزندانشان آنان را از اینگونه فعالیت ها نهی کردند. نامه دست خطی ایشان که موجود است و در صورت نیاز منتشر خواهد شد با این جمله آغاز می شود که "شرکت آقازاده ها تشکیل ندهید." البته برادرم این نهی را نپذیرفت.

محمد حسن اظهارات خودشان را چنین ادامه می دهد :

در سفر مقام معظم رهبری در اردیبهشت 1387 به فارس، بنده به عنوان مسئول دفتر آیت الله حائری که مخالف کار برادرم بودم، توفیق داشتم که مسائلی از جمله این موضوع را با معظم له مطرح کنم و نظرشان را بپرسم. ایشان با توجه به شبه سوء استفاده از اعتبار اجتماعی امام جمعه و در خطر قرار گرفتن آبروی وی که به آبروی نظام مربوط است فرمودند نباید انجام شود. و اضافه فرمودند من این طور فعالیت ها را برای نزدیکان مسئولان درست نمی دانم. بنده از حضرت آقا پرسیدم من مسئولان استان را از نظر حضرتعالی آگاه کنم؟ ایشان تاکید فرمودند حتما این کار را بکنید. در این گفتگو آقا مسعود فرزند مقام معظم رهبری هم حضور داشتند. متعاقب این گفتگو ضمن گزارش مذاکرات به آیت الله حائری و با اشراف ایشان موضوع نهی رهبری کتبا به استاندار وقت آقای رضازاده منعکس شد و وی نیز بخش های مختلف استانداری منعکس کردند تا استفاده قهری یا سوء استفاده احتمالی صورت نگیرد.

در حالی این مطلب را می نویسم که اشک از چشمانم به روی کاغذ می چکد. اشکی که از سر مظلومیت رهبر و این انقلاب جاری گشته است. اشک سوزناکی که هر قطره اش از من می پرسند: به راستی آبروی نظام و انقلاب و رهبرش چقدر با منافع آقا شجاع گره خورده که به راحتی بین آنها این معامله رخ می دهد و حیثیت یک اقا زاده جای حیثیت تاریخ یک ملّت را می گیرد و تا به کی ابروی اسلام باید قربانی منافع و ابروی خاندان های عریض و طویل گردد؟؟؟

یادم به یکی از مصاحبه های جناب خدائیان( رئیس قوه قضائیه فارس) می افتد که در آن گفته بودند اصلا چیزی به اسم زمین خواری وجود ندارد، چون کسی شاکی نیست و مدرکی ارائه نشده!!!!(نقل به مضمون).

آقای خدائیان راست می گویند. چیزی به اسم زمین خواری وجود ندارد، تبعیض قضایی وجود ندارد، مجازات آفتابه دزدان و گردن کشی گرن کلفتان حقیقت ندارد!. همه مردمان بیچاره و مال باخته شیراز، سیاخ دارنگون، سپیدان، داریون ... دروغ می گویند. توهم به هم زده اند. این وسط آقا شهاب راست می گفته.

 پس بیایید مرا و دوستان مرا دستگیر کنید، مایی که سالهاست در پی اثبات مفسده بودن برخی از همین قماش گردن کلفت از خدا بی خبر بوده ایم، بیایید ما را دار بزنید که به ساحت مقدس این آقایان جسارت نمودیم و هر فرصتی که یافتیم فریاد اعتراض و دادخواهی سر دادیم که اینان دارند خون مردم و فقرا و صاحبان انقلاب را می خورند و استخوانشان را به لیسه می کشند. در منطق این جماعت هر کس آقا زاده نیست باید برود بمیرد لابد!

آقا شجاع( که اندازه یک خرمن پرونده از شاکیانش فقط در فرمانداری بایگانی گشت) در دادگاه تجدید نظر تبرئه می گردد و عبدالله شهبازی( نویسنده کتاب اولیگارشی که به انباشت ثروت و زمین خواری در فارس پرداخته بود) در دادگاه تجدید نظر، در همان روز، مجازاتش سنگینتر و  روانه زندان عادل آباد می گردد. و این چیزی جز یک طنز تلخ نیست. 

 ...

پس ای علمای الهی، تا دیر نشده جانتان را در خطر بیاندازید و از حیثیتتان در راه دین و ارزشها مایه بگذارید و فداکاری کنید. شما این ضعفا و مستضعفین و فقرا و محرومین را دست بسته تحویل دستگاه ظالم داده­اید. گروههایی از مردم برده­ی اینان شده­اند و مثل برده­های مقهور و شکست خورده، زیر دست و پای آنان له میشوند.

عده­ای نان شبشان را نمی­توانند تهیه کنند. در هر شهری عده­ای را گماشته­اند که افکار عمومی را بسازند و به مردم دروغ بگویند. مردم نمیتوانند دستی را که به سمتشان میآید تا به آنها زور بگوید، عقب بزنند و از خود دفاع کنند. شما همه­ی این صحنه­ها را می دیدید و کاری نمیکردید. اینان عده­ای ستمگر و صاحبان قدرت­اند که علیه ضعفا و محرومین بسیار خشن عمل می­کنند و به روش غیر اسلامی حکومت می­کنند و متاسفانه بی چون و چرا هم اطاعت می­شوند. در حالی که نه خدا را می­شناسند و نه آخرت را قبول دارند. تعجب می­کنم از شما که این زمین زیر پای ظالمان صاف و پهن است، عده­ای باج بگیر حکم میرانند، و کارگزاران حکومت هم بویی از عاطفه و انسانیت و مهربانی نبرده اند و شما هم باز ساکتید . ( خطبه منای حضرت اباعبدالله)

خدایا مرا خار چشم دشمنان و استخوان در گلوی گردن کلفتان قرار ده و شیرینی شهد شهادت در راهت را نسیب این حقیرتیرن خلقت بفرما.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 بعد نوشت:

 توضیحات فرزند آیت الله حائری درباره پرونده برادرش

 نقدی که بر مصاحبه محمدحسن حائری نگاشتم، پیرامون برائت جناب آقای حائری از پسر شجاع. آقا شهاب ولی حالا چرا؟

 نقدی که به نامه آقای حائری به قوه قضائیه نگاشتم. انقلاب اسلامی یا زمین خواران شیرازی، مسئله این است.

نامه سر گشاده ای که به رئیس قوه قضائیه نگاشتم، پیرامون زمین خواری و مفسده باغشهرها در فارس 

 مقاله ای که پیرامون نقش باغشهرها در ایجاد شکاف و تبعیض طبقاتی نگاشتم . از سیاست های اصلاح طلبی تا نتایج باغشهرها

بخوانیدآ ین مختار - دل نوشته ای از مردم رنج دیده - وبلاگ پسرک چوپان

شیراز اولین حرم آقازاده ها سومین حرم اهلبیت - شعری برای این درد

  • بنده خدا