انتساب به رهبری لزوماً انطباق با رهبری نیست - تنبلی نکن تا آخر بخون
مردم ایران بر خلاف بسیاری از مردم دیگر کشورهای جهان از سیاسی ترین و صاحب نظر ترین مردم نسبت به مسائل ریز و درشت سیاسی اجتماعی و فرهنگی کشور خود هستند .
در این میان مشکلات و ریشه های آنها یکی از بحث بر انگیز ترین مباحثی است که جریان دارد و عده ای سعی دارند تا با نسبت دادن تمام مشکلات به سیستم و سپس اتصال زنجیره ای آن به رهبری ریشه تمام مشکلات را رهبری جلوه داده و نا کار امدی های نظام را بپای ذات وجود رهبر تمام کنند .
لیکن بی ریشگی و بی سندی و بی پشتوانگی این استدلال نویسنده را بر آن داشت تا با ذکر چند شاهد وسند ردی بر این نظر بیاورد .
ابتدا باید گفت که دگر اندیشان مغرض همیشه از استدلال رایجی (که به آن اشاره خواهم کرد ) میان رفقای حزب اللهی سود جسته اند و انرا وسیله ای برای مغلطه و سیاهنمایی بکار گرفته اند که در واقع مردود و بدون پشتوانه است .
این استدلال اتصال زنجیر گونه نمایندگان رهبری در هر ارگان و نهادی به رهبر انقلاب است که رفتار و کردار ایشان را مصداقی کامل از رفتار رهبری می داند و همچنین اوامر و تشخیص های وی نیز چنین فرض می شود این نگاه اگر چه بر گرفته از روح اطاعت پذیری رفقای حزب الهی است اما در دل خود دچار یک خطای بزرگ است .
و ان یکسان انگاشتن عملکرد نمایندگان رهبری با خود رهبر است این فرض در نظر نویسنده غیرقابل قبول است چرا که انتساب افراد برای شخص یا جایگاه دینی عصمت و دوری از اشتباه و گناه فراهم نمی اورد کما اینکه نمونه های تاریخی فراوانی نیز از عملکرد مغایر و متضاد با رهبر توسط نمایندگان رهبری موجود است .
اگر نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی بیاندازیم نمونه های فراوانی از عملکردهای اینچنین را خواهیم یافت نمونه مشهور آن عملکرد جانشین امام خمینی آقای منتظری است ایشان نه تنها نماینده که جانشین امام بودند و امام در وصف ایشان جایی فرموده بودند بنده چندین وچند بار در آقای منتظری خلاصه شده ام .
عملکرد ایشان و مواضع انحرافی بعدی اشان نشان دهنده آن است که افراد حتی در حد جانشینی امام می توانند دچار نه تنها انحراف که ضدیت با ولایت شوند و جایگاه و لقب و منصب نیز دردی را دوان می کند چه رسد به مسئولین و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی که حتی از طرف ایشان نیز منسوب نمی شوند این البته باید در شرایط خودش سنجیده شود منتظری که امروز در ذهن ماست تفاوت بسیاری با جانشین حضرت امام دارد منتظری انروز امید اینده اسلام بود منتظری شاگرد اعظم وبزرگ انقلابی روز بود ولی به سرنوشت غم انگیزی دچار شد .
نمونه هایی از عملکرد های اینچنین فراوانند چند مثالی که بنده توانستم فراهم کنم به شرح زیر هستند :
موضع رهبری در قبال برخورد شعاری با نامگذاری سالها توسط ایشان :
« البته من این نکته را حتماً تذکر بدهم؛ گاهى اوقات این شعارى که ما براى سال اعلام میکنیم، بعد ناگهان مى‌بینیم همه‌ى در و دیوارهاى تهران و شهرهاى دیگر پر شده از تابلو، که این شعار رویش نوشته شده. این فایده‌اى ندارد. گاهى کارهاى پرهزینه‌اى انجام می گیرد؛ چه لزومى دارد؟
آنچه که من از مسئولین و از مردم عزیزمان توقع دارم، این است که این شعار را بشنوند، باور کنند و دنبال کنند. تابلو کردن و در و دیوار را پر کردن و عکس زدن و اینها هیچ لزومى ندارد. اگر هزینه‌اى نداشته باشد، لزومى ندارد؛ اگر هزینه داشته باشد، اشکال هم دارد. هیچ لزومى ندارد کارهاى پرهزینه را انجام بدهند »
نیازی به توضیح نیست + در همین مورد
مباره با مفاسد اقتصادی و سرمایه گذاری و اختلاف نظر رئیس سابق قوه قضاییه با رهبری :
قسمتی از فرمان هشت ماده ای رهبری در مورد مبارزه بامفاسد :
ممکن است کسانی به خطا تصور کنند که مبارزه با مفسدان و سوء استفاده کنندگان از ثروت های ملی موجب ناامنی اقتصادی و فرار سرمایه ها است . به این اشخاص تفهیم کنند که به عکس این مبارزه موجب امنیت فضای اقتصادی و اطمینان کسانی که می خواهند فعالیت سالم اقتصادی داشته باشند تولید کنندگان این کشور خود نخستین قربانیان فساد مالی و اقتصاد ناسالمند .
پس از تهاجم ناجوانمردانه اسرائیل به غزه و صدور پیام زیر توسط رهبری تعدادی از دوستان بر آن شدند تا در بردهای نهاد رهبری یکی از دانشگاههای شیراز این پیام رهبری را منعکس کنند که با ممانعت مسئول نهاد روبرو شدند چرا که آقایان درج این پیام رهبری را بصلاح ندانسته و آنرا مایه تشنج آفرینی بر می شمردند.
همه‌ی مجاهدان فلسطین و همه‌ی مؤمنان دنیای اسلام به هر نحو ممکن موظف به دفاع از زنان و کودکان و مردم بی‌دفاع غزه‌اند و هر کس در این دفاع مشروع و مقدس کشته شود شهید است و امید آن خواهد داشت که در صف شهدای بدر و اُحد در محضر رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله محشور شود.
اینها نمونه های کوچکی هستند دال بر این ادعا که هر کس که منتسب به رهبری است عملکردش لزوما در خط رهبر نیست همانطور که از مطالب بر می آید رئیس قوه قضاییه وقت نیز از این قاعده مستثنی نیست حال نظر خود رهبر را در این زمینه مرور کنیم .
نظر رهبری در مورد عملکرد صدا وسیما :
* شما دیدید. تو همین قضایاى انتخابات، خوب، تبلیغات انتخاباتى مثلاً باید یک ماه یا بیست روز قبل از شروع انتخابات انجام بگیرد؛ اما از پیش از عید نوروز تبلیغات انتخاباتى شروع شد! همین تلویزیونى هم که مورد انتقاد بعضى از دوستان است، متأسفانه منعکس می کرد.
بنده موافق هم نبودم. این را هم شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صدا و سیما را انتخاب میکنم، همه‌ى برنامه‌هاى صدا و سیما را مى‌آورند، دانه دانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلى از برنامه‌هاى صدا و سیما بنده راضى هم نیستم؛
از جمله، از همین من راضى نبودم که از سه ماه قبل از انتخابات - انتخابات بیست و دوم خرداد بود - از ماه اسفند، بلکه زودتر از اسفند، بعضى از سفرهاى تبلیغاتى و حرفهائى که زده شد و تظاهراتى که می شد و مجادلاتى که انجام می گرفت، از تلویزیون پخش شود، که متأسفانه تو تلویزیون پخش شد؛(6/8/88 – دیدار با نخبگان علمی کشور 9 ذی القعده 1430 )
* سخنان اخیر رهبری در کرمانشاه :
ایشان ، رهبری را یک مدیریت کلان ارزشی خواندند که با مدیریت اجرایی و مسئولیت مستقیم سه قوه متفاوت است و ضمن نظارت بر فعالیت های مسئولان، از حرکت کلی نظام مراقبت می کند و اجازه نمی دهد که آنها به هر دلیل، نظام اسلامی را به انعطافی غیر لازم و غیر جایز وادار کنند.
ایشان با اشاره به سخنان برخی در مورد اینکه فلان مسئله بدون نظر رهبری تصمیم گیری نمی شود افزودند : مسئولان قوه مجریه، نمایندگان مجلس، مسئولان قوه قضاییه، با اختیارات کامل و قانونی ، وظایف خود را انجام می‌دهند و ممکن است تصمیماتی بگیرندکه رهبری با آن مخالف باشد اما رهبری نه حق دارد نه می تواند و نه قادر است که در این مسائل دخالت کند مگر در جاییکه اتخاذ سیاستی، به کج شدن راه انقلاب منجر می شود که طبعا در این هنگام به مسئولیت های خود عمل خواهد کرد.
در پنجمین روز سفر به استان کرمانشاه در اجتماع پرشور دانشگاهیان (۱۳۹۰/۰۷/۲۴ - ۱۵:۵۶)
فرمان هشت ماده ای رهبری در مورد مبارزه با مفاسد اقتصادی :
۷ - در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضى دیده شود. هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهى نباید استثنا شود. هیچ شخص یا نهادى نمی تواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان کشور، خود را از حساب کشى معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هر مسند باید برخورد یکسان صورت گیرد
فکر می کنم شواهد و مدارک کافی است تا بپذیریم که هرکس که در منسب نمایندگی ولی فقیه قرار گرفت لزوما عملکردی مشابه رهبر ندارد چه برسد به مسئولین و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی -
اگر نگاهی به تاریخ هم بیاندازیم نمونه هایی از برخورد امیر المومنین با نمایندگان خود بعلت خروج از منش اسلامی و انحراف را خواهیم یافت نمونه ان برخورد درس آموز ایشان با والی اهواز است این خود نشان از آن دارد که در حکومت امیر المونین نیز ممکن است کارگزاران منسوبین ایشان دچارانحراف و خطا شوند چه برسد به جمهوری اسلامی که در راس خود فردی غیر معصوم دارد و جامعه ای که پیامبر خدا راندیده است .
حال فرض کنید که دوستان حزب الهی بجای تشخیص موضع حق دچار خطای ملاک حق گرفتن افراد می شوند و بخاطر موقعیت و منسب در برابر انحرافها سکوت می کنند و توجیه گر عملکرد ایشان می شوند و این بنیان غلط تا انجا ادامه می یابد در نظرشان که هاشمی رفسنجانی که مخالفش مخالف اسلام بود تبدیل می شود به هاشمی فتنه گر و در خط دشمن امروز که هر دو مصداقی از افراط و تفریط غیر عاقلانه است .
می دانید این هاشمی و آن منتظری و خیلی های دیگر را خود ما بوجود اوردیم با این استدلال غلط و بی پایه امان . یکجایی خود امام فرمود که : من خمینی هم اگر خلاف اسلام عمل کنم ملت او را کنار می زنند .
مشکل ما این است که درخط ولایت نیستیم ولی چنین می پنداریم بقولا عکس رهبری داریم وعکسش عمل می کنیم بنظر بنده بهترین راه این است که پیمان خود را با رهبری وانقلاب تازه کنیم و هر جا انحرافی دیدیم دوستانه و برادرانه تذکردهیم چرا که بقول امام ملاک حال فعلی افراد است تا انحراف نیم درجه ای امروز طی سالیان یر باز نکند و در وجود ان مسئول یا ان نماینده رهبری فراگیر شود و آخر سر مجبور شویم کلا کنارش بزنیم و انکارش کنیم تا جایی که رهبری مجبور شود وسط بیاید و بگوید هاشمی برای این انقلاب زحمتها کشده و شکنجه ها شده تا خشم ما را فرو بنشاند .
اگر وقتی فلان مسئول دستگاه یا نهاد منسب به رهبری خطا کرد وقتی فلان حرف نا مربوط را زد جلواش در بیاییم و تذکر دهیم راه درست را رفته ایم می دانید جنگ جمل همینطوری رخ داد یکی وسط جنگ از امیر المونین پرسید کدامیک از شما حقید آن طرف طلحه و زبیر و عایشه این طرف علی و اولادش ؟ حضرت فرمودند اشکال تو این است که حق را با افراد شناختی و با انحراف افراد از حق متوجه انحراف نمیشوی حق را بشناس تا افراد بر حق را بشناسی و میزانی برای سنجش انحراف داشته باشی .
اگر وقتی آقایان نماز جمعه در شیراز دچار انحراف و آلودگی به فساد اقتصادی در باغشهرها شدند تذکر بدهیم اگر وقتی فلان نماینده رهبری دانشگاه آزاد را نماد عدل الهی می خواند تذکر بدهیم و اگر یکی دیگر فلان حزب را دارای عصمت جمعی بخواند و نماد عدل الهی تذکر بدهیم اگر وقتی مسئولین استان در سال جهاد اقتصادی همه بنر های تبریک سال را بزنند ما هم تذکر بدهیم و مطالبه کنیم اگر وقتی فلان نماینده رهبری در نهاد انقلابی روزی که رهبری بخاطر فضای فتنه و نیاز به آرامش - امر به آرامش کند شهر را به هم می ریزد و تنش درست می کند و مسجد تسخیر می کند تذکر بدهیم اگر وقتی فلان فرد نظامی و مسئول در نهاد انقلابی برای فلان کاندیدا تبلیغ می کند و وارد مسائل ممنوعه می شود تذکر دهیم هیچوقت کار مسئولینمان به آنجا نمی کشد که مجبور شویم منتظری ها و هاشمی ها و کروبی ها و ... را طرد کنیم و کنار بزنیم تادرس عبرت شوند یعنی اصلا نمی گذاریم به انجاها بکشد چرا که حواسمان جمع است به انحراف خودمان و بزرگانمان .
اگر زمانی که احمدی نژاد هم پایش را کج و راست می گذاشت تذکر می دادیم بجای سینه چاکی و هو و جنجال و طرفداری بدور از منطق هنوز احمدی نژاد برایمان همان مرد انقلابی شجاع و کاردان بود.
در انحراف آنها ما هم شریکیم با عملکرد اشتباهمان درواقع ما مسبب آن هستیم .
بیاییم با عملکرد اشتباهمان و توجیه عملکرد آقایان مسئول حاشیه امنی برای کسانی که زمینه انحراف فکری و اقتصادی و ... دارند فراهم نکنیم که دیگر نه فضای غبارآلودی پیش بیآید که نتوان حق و باطل را تشخیص داد و نه فتنه ای تا بخواهیم اینهمه هزینه بدهیم تا جمعش کنیم و نه در تاریخ انقلاب دچار آفتهایی چون مرحوم منتظری ودیگران خواهیم شد .
بیاییم تا با به رسمیت شناختن اشتباهات افراد و نوشتن آن بپای همان افراد زمینه را برای اصلاح فراهم بیاوریم و همه وظایف سنگین را با بهانه اینکه رهبری خود هستند واگر صلاح دیدند وارد عمل می شوند برای رهبری نگذاریم رهبری وقتی می تواند یک جامعه را درست اداره کند که مردم و امت هم به او کمک کنند و اصولا حرکتی باشد که رهبری به آن جهت بدهند .
بیاییم تا با نوشتن اشتباهات هر فرد در هر جایگاهی به پای خودش بار رهبری را سبک کنیم تا اشتباهات هر فردی را براحتی به رهبر و بالادست او نسبت ندهند و مانع از کار او نشوند بیاییم تا با سنجیدن عمل آقایان در هر مقام و منسبی زمینه های انحراف را ازبین ببریم تا رهبری بجای رسیدگی به خراب کاری های اقایان و فرزندانشان به برنامه ریزی و تلاش برای فضاهای دیگر انقلاب بپردازند بیاییم تا با برداشتن سهم خود از وظایف کشور از دوش رهبری راه باز کن ادامه مسیر انقلاب باشیم .
بیاییم نمایندگان و منتسبین به رهبری که در خط رهبر نیستند را به خط ایشان باز گردانیم .
بیاییم انقلابی باشیم
شاید بپرسید خوب اگر رهبری میداند که این همه تناقض وجود دارد پس چرا باز هم این افراد را سر کار می آورد ؟
بنظر بنده می رسد که اینها بهترینهای جامعه اند و اگر بهتر از اینها بود رهبری بکار میگرفت اما وقتی خود این بهترین ها اینگونه عمل می کنند نمی دانم چه باید کرد .
شنیدم جایی رهبر انقلاب زبان گلایه پیش خدای متعال گشوده اند که بنده مهاجه می کنم با خدای متعال که بهترین هارا در شواری عالی انقلاب فرهنگی بکار گرفتم اما آنها به وظیفه خود عمل نکردند .
علی باز هم تنهاست
