نوشته های یک قلم

نارنجکی برای تمام فصول

نوشته های یک قلم

نارنجکی برای تمام فصول

پیوندهای روزانه

6 سال با استانداری فارس

پنجشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۰، ۰۵:۵۸ ق.ظ

استان فارس به عنوان یکی از بزرگترین و حساس ترین استان های کشور به قول امام خامنه ای باید در "قله" باشد. اما گویی این استان پهناور بیش از وسعت و بلندای خود مشکل دارد و فرسنگ ها از قله ی خود دور شده است. مشکلاتی که شاید بیش از آنکه واقعی و ناشی از ضعف های طبیعی و ظرفیت های آن باشد، متاثر از برخی اتفاقات و رفتارهای سیاسی است.

پرواضح است که توسعه ی پایدار سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هر منطقه تا سرحد رسیدن به قله های پیشرفت و عدالت، نیازمند عواملی است، که مهمترین آن ها برنامه ی جامع، منابع و ظرفیت های طبیعی و نیروی انسانی کارآمد مطابق با برنامه ی مورد نظر است.

بی شک در این بین نیروی انسانی مهمترین عوامل است. چرا که توسعه ی سیاسی با تمام جوانب آن در نهایت خود محتاج انسانهایی رشد یافته است.

برنامه ی جامع توسعه ی استان نیز در نهایت با دستان با کفایت مدیران لایق و متعهد به فعلیت می رسند. به همین دلیل یکی از ضروریات اساسی استان، تربیت نیروی انسانی و میدان دادن به آن ها، جهت کسب تجربه تا رسیدن به نقطه ی مورد نظر است.

کسب تجربه و تربیت نیروی انسانی در تمامی حوزه های سیاسی، فرهنگی، آموزشی، اقتصادی، مدیریتی و... با نگاه تنگ نظرانه، سلیقه ای، قبیله گرایی، سهم بندی شده و به دور از شایسته سالاری در تمام زمینه ها در تناقض آشکار است.

نگاه حزبی و سلیقه ای و مبتنی بر منافع سیاسی گذشته از عدم به کارگیری ظرفیت های موجود در نهایت به فرار نیروهای انسانی متخصص و متهد منجر خواهد شد که حاضر نیستند در فضای آلوده ی سیاسی حاکم به فعالیت بپردازند.

این نوع نگاه ها از موانع پیش روی پیشرفت استان فارس است. اگر قرار باشد به سوی قله حرکت کنیم قبل از هرچیز باید این موانع از سر را برداشته شود. موانعی که همیشه برای برداشت آن با سدها و مقاومت های جدی روبرو هستیم از جمله قدرت طلبی و نگاه منفعت جویانه ی احزاب سیاسی و افراد صاحب نفوذ.

شاید بسیاری انتظار داشتند که در طول دولت دکتر احمدی نژاد که داعیه دار حل این معظل بود وضع به گونه ای دیگر رقم بخورد. چراکه دولت نهم از سویی مخالف جدی اصلاح طلبان بود و از سویی گرچه مورد حمایت برخی طیف های اصولگرا بود ، اما همیشه خود را برآمده از رای ملت می دانست و نه حمایت احزاب اصولگرا و از همین رو همیشه سعی داشت تا مرز خود را با طیف های سنتی اصولگرایان مشخص کند.

قصد نگارنده بر آن است تا با نگاهی گذرا به 6 سال اندی عملکرد دولت نهم و دهم در فارس به جریان شناسی آن با محوریت تقسیم مسئولیت ها و  شیوه ی بکارگیری مدیران به این مقوله بپردازد.

چرا که جهت درک وتحلیل شرایط موجود و اصلاح آن در آینده نیازمند نگاهی واقع گرایانه به گذشته ی نه چندان دور هستیم.

پرده اول:

روی کار آمدن دولت نهم در سال 84 با رویکردی عدالتخواهانه به مقوله سیاست، اقتصاد، اجتماع و به ویژه سیاست خارجی فصل جدیدی را در مناسبات جهانی و داخلی رقم زد که بسیاری از نتایج گرانبهای آن را نمی توان نادیده گرفت.

سفرهای استانی و حضور در میان مردم و ایستادگی در مقابل جریانات برآمده از قدرت و ثروت و نگاه انقلابی و خدمت محور به مسئولیت ها و باز نمودن درهای مدیریت کلان و جزء کشور به طور طبیعی نسل جدیدی را از مدیران جوان و انقلابی پرورش داد که شاید امروز اندک باشند اما تاثیر گفتمانی آن عمیق تر از ظاهر کمی آن است.

اما در این میان فارس و شیراز آهنگی مخالف با جو حاکم بر کشور را می نواخت. استاندار فارس درب های مدیریت استان  را بر روی احزاب و خانواده های متنفذ گشود و تمام آنها را از بخشی از قدرت استان بهره مند ساخت اما در مقابل راه را بر جوان های متخصص و متعهد و البته مستقل بست. فارس در دولت نهم چهره ی یک دولت در دولت با رویکردی محافظه کارانه و صبغه ی تکنوکراتانه به خود گرفت تا این استان همچنان در حسرت یک مدیریت مستقل و  متعهد به آرمان های اصیل انقلاب بماند.

ملاک انتخاب مدیران در دوره ی مهندس رضازاده:

1- انتساب به احزاب، جریانات سیاسی به خصوص راست سنتی

2- انتساب به بیوت یکی از روحانیون متنفذ

3- دارا بودن قدرت سیاسی تا بدانجا که بتوان سهمی برای آن درنظر گرفت.

در آن سال ها دو دلیل عمده باعث عدم انتقاد و آرام بودن فضای سیاسی استان علی رغم تمام کاستی ها به خصوص سهم دادن به احزاب و جناح ها و خانواده ها و بیوت روحانیت بود.

1- اول آنکه احزاب و گروه ها ی ریشه دار و صاحب تریبون و قدرت سهم خود را از دولت و مجلس گرفته بودند و دلیلی برای بر هم زدن بازی پرمنفعت نبود و شاید اگر انتقادی می شد باید امروز به تحلیل دلایل آن می نشستیم. 

2- نسل جدید و انقلابی و دلبسته به آرمان انقلاب در آن روزگار از لحاظ کمی و کیفی به آن درجه نرسیده بود که بخواهد در مقابل این نگاه محافظه کارانه بایستد.

پرده دوم:

با پیروزی دکتر احمدی نژاد در انتخابات 88 و به تبع آن روی کار آمدن دکتر احمدزاده گمان می رفت این هژمونی و تناسب قدرت در فارس تا حدی به نفع گفتمان عدالتخواهی عوض شود. احمدزاده در بدو امر نیز همین رویه را در پی گرفت. نگاهی عدالتخواهانه و رویکردی انقلابی، عدم توجه به احزاب و گروه هایی که استان را ملک طلق خود می پنداشتند و ایستادگی در مقابل سهم خواهی عده ای ، از وی یک چهره ی محبوب ساخت که انصافا اگر در میانه راه از ترس مار به اژدها پناه نمی برد، شاید امروز وضع به گونه ی دیگری بود.

احمدزاده از دو مرحله کار یعنی کوتاه کردن دست اشخاص خانواده ها و احزاب از قدرت  و دوم روی کار آوردن افراد با صلاحیت، یک قسمت که همان مرحله اول باشد را خوب انجام داد اما در نگاه دوم با سستی و وادادگی مفرط مواجه شد و استان را دچار معزلی دیگر کرد که آسیب های آن به تفکر عدالتخواهانه به مراتب سنگین تر بود.

روی آوردن به افراد غیربومی و غیرمتعهد (ازا این جهت قید غیر متعهد به کار رفت که صرف غیر بومی بودن دلیل بر ناکارآمدی نخواهد بود) جریان انحرافی و برخی نمایندگان معلوم الحال، باعث شد که از یک طرف بهانه جویی ها موجه جلوه کند و از سوی دیگر گفتمان عدالتخواهی که احمدزاده خود را داعیه دار آن می دانست به شدت ضربه بخورد.

مخالفین احمدزاده در طول دوسال از هیچ تلاشی چه صحیح و چه غلط برای برکناری وی دریغ نکردند.

دلایل این عده که طیف وسیعی از روحانیون، دانشگاهیان، نظامی ها، سیاسیون، نمایندگان مجلس و ... را در بر می گرفت به طور خلاصه در چند مورد می توان نام برد:

1- غیر بومی بودن

2- بی تجربه بودن

3- وابستگی به جریان انحرافی

4- بی احترامی به بزرگان و پیش کسوتان

  شاید منظور  از " احترامی به بزرگان و پیش کسوتان" همین باشد که در حال حاضر در دوره ی استاندار جدید اتفاق افتاده. چرا که به نظر می رسد از میان تمام دلایل یک دلیل واقعی وجود داشت و آن هم همین مورد آخر بود " احترام به بزرگان و پیشکسوتان" که معنای حقیقی و آنچه در عالم سیاست از آن فهمیده می شود تقسیم مسئولیت ها بین نمایندگان و معتمدین بزرگان و احزاب پیشکسوت استان بود.

 احمدزاده نیز با تمام حاشیه ها و نقدهای منصفانه و غیرمنصفانه در پایان به جریان انحرافی پیوست تا باز قصه ی پرغصه ی فقدان مدیریت متعهد، متخصص، مستقل و انقلابی با رویکرد عدالتخواهانه و مردم محور همچنان ادامه یابد و ملاک های انتخاب مدیران همچنان غیر از آن باشد که منطبق بر گفتمان عدالتخواهی است.

ملاک های انتخاب مدیران و به کار گیری نیروها در دوران احمدزاده:

1- دوستی با شخص استاندار که اغلب از تهران و دانشگاه آزاد به شیراز آمده بودند

2- مرزبندی صریح و مخالفت جدی با احزاب و گروه های منتسب به راست سنتی

3- عدم انتقاد به مدیریت حاکم

4- مدح جریان انحرافی و لیدرآن

5- حضور در اردوگاه مدیریت اجرایی استان در جنگ سیاسی با مخالفین استاندار

پرده سوم:

پس از رفتن احمدزاده استانداری فارس بیشتر شبیه به باشگاه پرورش اندام شد تمام کسانی که از مسئولیت ژست و قدرت آن را دیده بودند در استانداری و سایر مسولیت های استان به زورآزمایی و نشان دادن خود پرداختند  که در این میان نیز آنچه مشاهده نمی شد توجه به گفتمانی بود که شاید حزب الله تمام تخم مرغ های خود را در آن سبد گذاشته بود.

باز ارادتمندان به ساحت رئیس دفتر رئیس جمور و اقارب آن تا هرآنچه بالا رود و پایین آید مسئولیت ها را در یک دوره ی کوتاه قبضه کردند گرچه بسیاری از آنان سرپرست بودند اما توجه به صلاحیت اعطای مسئولیت مورد توجه است.

اما اتفاق بسیار مهم و قابل تامل در این مدت اعتراضات به استاندار فارس بود. اعتراضاتی که شعار اصلی آن مقابله با جریان انحرافی و حضور سجادی سرپرست استانداری فارس بود.

در این بین تکاپو جهت عزل سجادی و انتصاب استانداری که بتواند "احترام بزرگان را حفظ کند" شدت گرفت. گزینه های متعددی برای استاندار فارس مطرح شدو گزینه هایی که بیش از آنکه بتواند معیارهای شرعی و عقلی را جهت تصدی استاندار فارس داشته باشد برآمده از نزدیکی و اعمال سلیقه های احزاب و جناح های سیاسی بود.

بالاخره سجادی عزل شد و باز هم بر محجوریت گفتمان انقلاب افزوده شد. گفتمانی که تحلیل ها و عملکردهایش را مبتنی بر عدالت و مردم محوری و توسعه همه جانه استان می دانست.

ملاک انتخاب مدیران در طول سرپرستی سجادی:

در این دوره به دلیل کوتاه بودن انتساب خاصی صورت نگرفت و اغلب همان ملاک های دوران احمدزاده جهت کسب مسئولیت کفایت می نمود چراکه هنوز نقش احمدزاده و معاون سیاسی استانداری پررنگ بود.

پرده چهارم:

پس از مدت ها کش و قوس و درگیری های فراوان و پیشنهادهای متعدد بالاخره عابدین استاندار فارس شد استانداری که علی رغم فریادهای اصولگرایان و برخی نهادهای دیگر نه بومی بود و نه باتجربه و متخصص(کارنامه ایشان اینگونه می گوید نه قضاوت ما) انتساب به جریان انحرافی نیز از دیگر مشخصه های این استاندار است که ظاهر آن نشانی از این نزدیک ندارد اما چه شد که مخالفت ها پایان گرفت و دیگر فریاد منتقدین شنیده نمی شود و بعضا حمایت می کنند.

دلایل این پارادوکس ها و تناقضات رفتاری در خصوص دو مدیر غیربومی و کم تجربه( در حد استان فارس) در مجالی دیگر دوستان خواهند گفت. اما در همین چند هفته گویی نشانی از تغییر در رویه گذشته و ملاک انتصابات به چشم نمی خورد که وضع بدتر نیز شده است.

عابدین گویا ماموریت دارد دهان های منتقد را ببندد و اوضاع را آرام کند و این همان چیزی است که باعث شده که اوضاع به دوران ماقبل احمدزاده برگردد. 

ملاک انتخاب مدیران در دوره ی مهنس عابدین(تا به امروز):

1- وابستگی به راست سنتی یا همان گروه منتقدین که قرار است ساکت شوند

2- وابستگی به سایر منتقدین تندرو از جناح اصولگرا

3- دوستی و همراهی با ایشان از تهران

نتیجه گیری:

1- بررسی اجمالی فوق نشان می دهد که در بیش از 6 سال گذشته، ملاک انتخاب مدیران و به نوعی تربیت نیروی انسانی که قرار است جایگزین نسل اول مدیران شود غیر از آن چیزی است که در قاموس انقلاب اسلامی باید باشد و با این شیوه و اعمال سلیقه های سیاسی و چنبره ی احزاب و گروه های صاحب قدرت بعید است تا مدتها به قله ی مورد نظر رسید.

2- از سال 84 تا کنون در فارس گویی مدیران متعهد و متخصص و البته مستقل و نسل سوم و جریان سوم انقلاب جهت حضور در عرصه های مدیریتی راهی جز انتساب به یکی از دو جریان انحرافی و راست سنتی ندارند. ایشان جهت کار و حضور در عرصه ی سیاسی و مدیریتی استان یا می بایست راست می بودند و یا منحرف یا قدرت سیاسی قابل توجهی می داشتند و یا آقازاده بودند و حضور آنان در صورت مخالفت با گروه های مذکور نتیجه ای جز حذف در پی ندارد.

3- تناقض و پارادوکس مدعیان اصولگرایی در جای خود به عنوان یک نمونه ی عینی از فعالیت سیاسی برخی نیروهای انسانی رشیدنیافته ی استان ضرورت پرورش نیروی انسانی متعد و انقلابی را دوچندان می کند. چرا که این قبیله نشان داده اند که انتقاد و انقلابی گری آنها تا کجا ادامه دارد و چقدر واقعی است. و آیا اساسا اگر دو استاندار با ملاک های مشابه وجود داشته باشند که یکی سهم آنها را در نظر بگیرد و دیگری این کار را نکند چه برخوردی با آن خواهند داشت و آیا اساسا این برخورد مطابق مولفه های اصولگرایی به معنای حقیقی است یا خیر؟

حال باید به کرسی چاره نشست و فکری کرد. آیا با این نوع نگاه به عرصه های مدیریت و مسئولیت و نیروی انسانی میتوان به قله رسید؟ اگر نه چه راه کارهایی برای حل این معضل و نگه داشتن لگام جنون آور قدرت طلبی ، اقتدار گرایی و حزب سالاری به عنوان یکی از موانع جدی تربیت نیروی انسانی و میدان دادن به نسل جدید مدیران وجود دارد؟

  • بنده خدا

نظرات  (۲۲)

سلام
عالی بود اما اینو هممون میدونیم که احمد زاده مرد بود و مردمی و به جون ها میدون میداد اما عابدین چی یک مشت پیر مرد دور خودش جمع کرده
سلام
خیلی خوب بود.
هرچند در مورد انتساب استاندار جدید به جریان انحرافی فعلاَ همفکر نیستیم
دوستان راست همه چیز را از زاویه دید خود میبینند و فکر می کنند دم خروس برای همسایه است فقط.
با مطلبی در همین مورد برزوم
یا علی
پاسخ:
بنده هم اول مطمئن نبودم اما ایشان در سخنان خود طرفداری خود را اعلام کرده .
رهبر انقلاب اسلامی خطاب به مسئولان دولتی تأکید کردند: باید نسبت به بروز و نفوذ کوچکترین فساد اقتصادی در دستگاههای دولتی بشدت حساس باشید و با آن بیرحمانه و بدون هیچ ملاحظه ای برخورد کنید چرا که در غیر این صورت مفاسد اقتصادی همچون بیماری واگیر سریعاً گسترش خواهد یافت...
بیماری وکسالتی که امروز بر رخسار مبارک حضرت ایت الله حائری نشسته ،محصول خون دلهایی است که قاسمی فرماندار سابق شیراز به دل ایشان کرد.قاسمی کاری بااین پیر عارف کرد که علی محمد دستغیب وحتی شاه نتوانستند باایشان کنند.نابود باد قاسمی
سلام و رحمه الله

نباید وضعیت را سیاه نمایی کرد و همه چیز را به دید منفی نگاه کرد .
اینطور که شما می گویید هیچ کس هیچ کاری نکرده و همه برای قدرت دست و پا می زده اند .
شخصا بر این باورم که در بین تمامی اینها آقای رضازاده فردی مخلص و پرکاری بود که خدمات زیادی را نیز در سطح استان انجام داد .
گرچه ظرفیتهای استان و شهر شیراز بسیار گسترده تر از این حرفهاست

یا حق
با سلام.آقا سید مطلب جالب و به حقی نوشتید. یک درخواست از شما دارم و اون این هست که اجازه ندهید این مطلب در سایتهایی که واقعا در ناحق نویسی و جنگ روانی به نفع عده ای خاص سنگ تمام گذاشتند مثل وبلاگ حزب الله و ... از این مطلب سواستفاده کنند.با تشکر
سلام- با اجازت آدرس مطلبو گذاشتم تو وب
یا علی
به روز هستم با:
"بدون شرح"
سربزنید و نظر دهید
http://iga.parsiblog.com/
  • خلوت واعظان
  • بامطلب >بروزمkhalvatevaezan.blogfa.com
  • سایت صبح امید
  • صبح امید: حسین قاسمی فرماندار سابق شیراز و عامل مبارزه با فساد اقتصادی زمین خواری بیت آیت‌الله حائری شیرازی، به مرگ تهدید شد.

    پایگاه اینترنتی حزب‌الله شیراز، وابسته به جریان اصولگرایان در اقدامی زیرکانه با انتشار کامنتی، حسین قاسمی فرماندار سابق شیراز که در یک سال ماموریت خود اسناد زیادی از فساد اقتصادی و زمین خواری فرزندان و نزدیکان آیت‌الله حائری شیرازی را منتشر کرده بود، به مرگ تهدید کرد.

    حزب الله شیراز با رفتاری شبیه آنچه طالبان و القاعده انجام می‌دهند، بهشت را جزای عاملان قتل حسین قاسمی، معرفی کرده است.

    این سایت در کامنتی با امضا یک دوست نوشت: «جز مرگ قاسمی هیچ چیز دلم راخنک نمی‌کند. درحالی که حضرت ایت الله حائری مورد احترام آقای احمدی نژاد و حتی مشایی بود ولی این مردک خودسرانه به تخریب ایشان پرداخت. بنظر شما قاسمی به کجا وصل بود؟ ایا جاسوس نبود؟ چقدر به موتلفه اسلامی که یادگار شهدا بود توهین کرد.پس براش دلسوزی نکنید .والله من حاضرم بکشمش ومطئنم هرکه این اقارا بکشه بهشتیه»

    حزب الله شیراز در کامنتی دیگری با همین نام آورده است: «بیماری وکسالتی که امروز بر رخسار مبارک حضرت ایت الله حائری نشسته ،محصول خون دلهایی است که قاسمی فرماندار سابق شیراز به دل ایشان کرد.قاسمی کاری بااین پیر عارف کرد که علی محمد دستغیب وحتی شاه نتوانستند باایشان کنند.نابود باد قاسمی»

    به گزارش صبح امید، حسین قاسمی فرماندار دولت اصولگرای دهم در شیراز بود که اردیبهشت‌ماه امسال در کمتر از یکسال از ماموریت به دلیل افشای اسناد فساد مالی آیت‌الله حائری شیرازی استاد اخلاق دولت دهم از کار برکنار شد.
  • خلوت واعظان
  • khalvatevaezan.blogfa.com
    با//هجوم وحشیانه راست سنتی به استانداری فارس بروزم//نخونی پشیمونی
  • حزب الله شیراز
  • سلام.به روز هستیم با:
    "چرا کسی فریاد نمی زند؟/2"
    حتما سربزنید و نظر دهید
    http://www.hizbollah.mihanblog.com/
    یاعلی
    "گیج و خنگ هم نباش"
    منتظر نظرتان هستم
    http://iga.parsiblog.com/
  • خلوت واعظان
  • khalvatevaezan.blogfa.comبامطلب قربون برم خدارا ،یک بوم ودوهوا را>> بروز است.محبت فرمایید مطالعه کنید ونظر بدهیدحاج صالح خط شکن نظرت رابده
  • اسلام مظلوم
  • چرا انقدر که به بحث اسلام منهای روحانیت حساسیت نشان داده میشود به بحث روحانیت منهای اسلام وعدالت توجه نمیشود؟مگرجز این است که اسلام منهای روحانیت یعنی سکولاریسم عریان؟روحانیت بدون اسلام وعدالت هم به سکولاریسم نقابدار.امروز محدود روحانیونی در فارس هستندکههم صاحب نفوذندوهم هم مدعی ولی نه از مظلومین دفاع میکنند نه درمقابل ظلم ظالمان دم میزنند نه ازتبعیض و فساد موجود جلوگیری میکنند تازه بعضی از انها همراهی هم میکنند.کدام خطر ناکتر است
    در 80 کیلومتری شهر نیویورک روستایی یهودی‌نشین وجود دارد که قانون اساسی آمریکا در آنجا اجرا نشده و برای تمامی ساکنان آن و بازدیدکنندگان رعایت شئونات اخلاقی و رفتاری الزامی می‌باشد.
    http://www.alvadossadegh.com/fa/new-news/74-1388-12-05-17-45-54/11667-1390-05-25-19-10-36.html
    چگونه یک شرکت حامی صهیونیسم می شود؟
    با مطلب ابتذال فرهنگی به روزم یا علی.
    سلام
    با "ستاد بدلی" بروزم
    یا علی
    به نام خدا
    دوست دارم داداش
    دعامون کن-محتاجم
    یا علی
    پاسخ:
    شما رو هم برادرانه علاقه ناکیم اخوی
    سلام سید
    راسیتش مطلبت طولانیه ما هم حال نداریم همشو بخونیم هی رد میشیم ولی خب حالا که فهمیدیم چی به چیه تکلیف چیه ؟ چیکار باید بکنیم ؟
    پاسخ:
    اخوی تکلیف من و تو مشخصه ببینیم رهبری چی میخ واد مهمترین مطلب در اوضاع فارس اینه که ما بفهمیم این اقایون دلسوز انقلاب نیستند و انقلاب فقط لغلغه زبونشونه برای منافعشون این بزرگترین بردیه که در این مقطع میتونیم بکنیم
    سلام.به روز هستم با:
    "از دمپایی پلاستیکی رهبرکبیر انقلاب تا سقف نم داده بیت رهبری"
    حتما سربزنید و نظر دهید.
    یاعلی
    http://www.iga.parsiblog.com/

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی