نوشته های یک قلم

نارنجکی برای تمام فصول

نوشته های یک قلم

نارنجکی برای تمام فصول

پیوندهای روزانه

  با گذشت حدود دو ماه از پایان انتخابات مجلس شورای اسلامی و طی شدن زمانی که درج مطالبی اینچنین می تواند روی ذهن مخاطبین و رای دهندگان با تخریب چهره افراد موثر باشد بر آن شدیم تا متن سخنان خانم دکتر اردبیلی ( عروس آقای حائری ) در جلسه دانشجویی دانشگاه شیراز با عنوان صندلی داغ را تقدیم دوستان کنیم اگر چه که متن طولانی است لیکن خواندن تمام آنها خالی از لطف نیست .

طی سئوالا کتبی و پس از آن سئوال شفاهی خانم اردبیلی به دفاع تمام قد از پروژه باغشهرها پرداختند و حتی در جواب سئوالات آقای جعفری بجای پاسخ دادن بحث را به انحراف کشانده و از پاسخگویی طفره رفتند .

اگر چه که قلباْ رضایتی به طرح چنین سئوالاتی در جمع دانشجویان از ایشان نداشتیم لیکن دفاع تمام قد ایشان از مفسدانه ترین پروژه زمینخواری در تاریخ فارس و شاید کشور و علم بر مظلومیت مال باختگان و صدمه دیدگان که برخی در جلسه حاضر بودند ما را بر آن داشت تا باطرح سئوالاتی از ایشان در آن جلسه شفاف کردن موضعشان را خواستار شویم لیکن ایشان باز هم طفره رفتند .

فایل صوتی جلسه را نیز از ادرس زیر دانلود کنید :

صوت سئوال کتبی

صوت سئوال شفاهی

 مجری : به کرات سئوالاتی پرسیده شده در این مورد . یکی از این نامه ها اینگونه است  که چهارسال پیش از شوهر شما زمین  خریده اند ولی زمین تحویل نشده پول هم عودت داده نشده  مراحل قانونی را (برای گرفتن حقمان ) هم داریم طی می کنیم یکی دوسال دارد می گذرد  ، البته چند نفر دیگر هم چنین مطالبی نوشته اند  ، توضیح بدهید .

خانم دکتر اردبیلی  : بنده وکیل نیستم تا باین مطالب حقوقی جواب بدهم  ، همسرم هم اینجا حضور ندارند تا جواب بدهند ولی بنده جواب می دهم .

همسر بنده طلبه هستند وقتی بنده تهران دانشجو بودم ایشان در قم مشغول دروس حوزوی بودند ، البته در مورد یک سری مباحث اقتصادی تحقیق می کردند  وبحثهای اینچنینی را بصورت نرم افزاری مسلط بودند .

ما در قم یک زندگی طلبگی داشتیم  ، و یا بنده به قم می رفتم یا ایشان به تهران می آمد.

بعد از طرح فلاحت در فراغت که به حق ایده آن و فکر آن یکی از ایده های درخشانی بود که اتفاق افتاد ، اجازه اش را از مقام معظم رهبری آن موقع گرفتند که آیا می شود این کار را انجام داد که افرادی بیایند زمین های منابع طبیعی را به شکلی در اختیار مردم بگذارند که انها فضاهای تفریحی در اختیار داشته باشند  با روحیات شیرازی ها هم سازگار است ، اجازه داده شد کار انجام شد .انتقاداتی وارد میشد ضعفهایی مثل هر کاری که تا واردش نشویم ضعفی نمی بینیم وقتی کار را شروع می کنیم اتفاق می افتد میشنیدیم و ما هم دورا دور نگران بودیم .

همسرم  در واقع تصمیم گرفتند که بیایند شیراز و یک مقدار بررسی کنند که آفت های کار کجاست ؟ آیا می شود گره ها و گیرهای کار را رفع کرد ، آمدند یک سری پیشنهادات را هم دادند ، یک سری تلاشهایی هم شد و در نهایت باین نتیجه رسیدند که اگر آن ایده کاشت نهال در زمین های بایر را با چهار شرط بتوانند عملی کنند در قالب یک شرکت خصوصی منجر باین خواهد شد که آفت ها و رانتها شامل حالش نشود .

1-      از زمین های اوقافی و منابع طبیعی استفاده نشود باین خاطر که مستلزم مکاتبه با دستگاه دولتی بود و همین ممکن بود رانتی را ایجاد کند گر چه اینکه در زمینهای منابع طبیعی در خت کاشته شود بنفع آبخیزداری استان است ولی بخاطر جلوگیری از آن افت .

2-      از وامهای بهره دار و ربا دار در آن استفاده نشود

3-      این زمینها که کاربری اشان زراعی و باغی است بهیچ وجه تغییر کاربری داده نشود اینرا در معاهداتی که با طرفهایشان هم داشتند مکتوب تعهد می گرفتند که این زمین هرگز تغییر کاربری به مسکونی و چیز دیگر پیدا نکند .

4-      از زمینهای اراضی شیب دار استفاده شود ، اراضی بایر که نهال کاری در آنها باعث حفظ منابع آب و خاک استان بشود در جهت منافع منابع طبیعی کشور چرا که منابع طبیعی پول میدهد تا این کار صورت بگیرد .

ایشان این پروژه را در چند جای استان اجرا کرد تنها ایرادی که باین پروژه گرفته می شد ایراد توجیه در آمد زایی این پروژه بود که در شرایطی که  شما فکر کنید یک زمین ملکی مثلا یک قطعه چهار میلیون تومان خریداری شود بعد این باید نهال کاری شود و بعد دو سال نگهداری شود سیستم (  آبیاری )  قطره ای سوار شود بعد از دوسال تحویل طرف  بشود این یکی ارزش افزوده مختصری پیدا می کرد با وجود دوسال تعهد تحویل .

بعد ازاین ماجرا ایشان سه تا پروژه بسیار موفق داشتند ، کارشان را خیلی کامل و خوب تمام کردند و تحوئیل دادند و اراضی تمام شد . یک قطعه ای پیش آمد ، چون ایشان سرمایه اولیه زیادی نداشتند  آنرا بصورت مشارکتی و مضاربه ای  با فردی که سرمایه را می آورد و ایشان هم کار نهال کاری و تقسیم و(صدور ) سند  و سیستم آبیاری و نگهداری و کلاً کار پروژه را انجام می دادند . یک فردی که زمینی را پیشنهاد داد زمین مشکل دار بود ، زمین از ایادی ما قبل تحویل نشده بود .اینها وقتی رفتند برای کاشت نهال و کارهای دیگر ، تعداد 200 قطعه از این زمینها را هم پیش فروش کردند وارد کار که شدند دیدند انگار مشکل دارد زمین ها ، خودشان شاکی اول شدند به مشتریهای دیگر هم گفتند بیایید از اراضی پروژه های دیگر  جبرانی قطعه مربوط به خودتان را دریافت کنید ، اینها مستنداتش خط به خط موجود است .

وخوب عمده آنها قبول کردند و خوب رفتند از پروژه های دیگر زمین گرفتند  ، تهش حدود نه نفر بصورت مستقیم چند نفر هم کسانی که از دیگران زمینها را خریده بودند باقی ماندند که اینها به هیچ طریقی و هیچ صراطی  مستقیم نشدند و گفتند ما یا همین زمین را می خواهیم یا  اصل پول را میخواهیم

در اینجا مجری تذکر پایان وقت دادند .

خانوم اردبیلی می خواهند توضیحات را تمام کنند مجری اعلام می کند صحبتهایتان را سریع جمع بندی کنید .

خانم دکتر اردبیلی می گویند کسانی که می خواهند من این بحث را جمع کنم یک جوری نشان بدهند که تعدادکمی از حضار دست میزنند .

مجری سی ثانیه وقت اعلام می کند .

خانوم دکتر اردبیلی ادامه می دهند : این وسط  اتفاقی که افتاد ، متاسفانه متاسفانه  یک مسئله حقوقی که پیش آمده بود و قابل حل بود به سادگی یک موضوع سیاسی قاطی اش شد ، من بیشتر از همه دلم برای ان چند نفری میسوزد که قاطی  این بازی سیاسی شدند و خودشون بزرگواری کردند وعین فرمایشات خودشان در جلسه دادگاه است که گفتند  آقای فرماندار با ما تماس گرفت ، آقای استاندار بالاخره اشاره کرد اگر این پروژه را خوب پیگیری کنید ما پشتتان هستیم  و من شخصاٌ در پایان دوره مدیریتیم در استانداری تهدید شدم باینکه اگر یک سمت مدیر کلی در استان قبول نکنم  برای همسرم ظرف دوماه حکم بسیار بدی صادر خواهد شد .

من گفتم من از طمع هیچ وقت مسئولیتی را قبول نکردم  ، برای این موفقیتی هم اگربوده هست از ترس هم قبول نمی کنم  بخاطر اینکه هیچ برکتی در آن  پست نخواهدبود  .

مجری پایان وقت را اعلام کرد .


سئوال شفاهی آقای حسن زاده : من وقت خودم را به آقای جعفری می دهم .

دقیقه ای به تلاش برای بالا نرفتن آقای جعفری می گذرد ولی در نهایت ایشان بالا می رود .

مجری وقت را یک دقیقه اعلام میکند .

جعفری : بسم الله الرحمن الرحیم

من یک دقیقه وقت ندارم من جای خودم صحبت میکنم  جای اقای محمدی هم صحبت می کنم  ، جای مردم شیراز هم صحبت می کنم  ، جای آقای حسن زاده هم که وقتش را به من داد صحبت میکنم  ، ملتفت باشید آنقدر صدای جریانها و احزاب سیاسی از این تریبون شنیده شده که این دانشجویان بیشتر ازاینکه دوست داشته باشند  صدای برخی آقایان را که فقط  می خواهند توجیه مفاسد اقتصادی را بکنند بشنوند می خواهند صدای ما را بشنوند  اگر تائید می کنند یه کف مرتب  ( تشویق حضار )

من تشکر می کنم ازجناب آقای علی احمدی ( یکی از کاندیداها که در مورد مفاسد اقتصادی صحبت کرد ) همان کسی  فردی که حرف دل ما را زدند همون کسی که چرخش و تناوب  قدرت در نظام جمهوری اسلامی و مردم سالاری را فراتر از خاندان سالاری صدا زدند و اینجا گفتند .

دوستان خواهش دارم بگذارید اینجا بنده حرفهامو بزنم  خواهش می کنم تشویق نکنید فقط بگذارید حرفهایم را بزنم.

خانم دکتر اردبیلی  بنده جعفری هستم فرشید جعفری  ، عضو مجمع دانشجویی مطالبه آرمانهای انقلاب اسلامی  زمانی که حضرت آقای حائری ما رو منافقین دهه شصت خواند .

من جعفری هستم مشاور عالی فرماندار سابق شیراز و دبیر کمیته مبارزه با مفاسد اقتصادی و مبارزه با زمین خواری شهرستان شیراز، همان کمیته ای که از هفت صبح که بنده به فرمانداری حاضر بودم تا ساعت دو بعد از نصفه شب  ارباب رجوع های من کسان ومال باختگانی بودند که از شوهر جنابعالی وطرح فلاحت در فراغت و شرکت طوبی و اقای پیش بین شریک شوهرجنابعالی و تک تک کسانی را که بنام احیإ موات  زمین های این منطقه کهمره سرخی ، سیخ دارنگون و منطقه سپیدان را به تاراج بردند .

من برای تک تک حرفهای شما جواب دارم .

اگر شما می گویید احیإ موات بوده است بنده تک تک روستاهای اطراف شیراز را شخصاٌ چه در دوران دانشجویی  و چه زمانی که دبیر کمیته مبارزه بامفاسد اقتصادی و  زمین خواری  بودم ،  گشتم .

اینجا تذکر مجری به اقای جعفری شنیده میشود که می خواهند سئوالشان را سریعتر مطرح کنند ایشان می گویند سئوالم توضیح دارد .

احیإ موات یعنی زمین بایری که نمی شود هیچگونه کشتی کرد ولی بنده رفتم در روستایی که زمینی که کشاورزی می شد و گوجه فرنگی می کاشتند و جایش طرح فلاحت در فراغت احداث شده بود .

بنده خانه ای را دیدم که فقط مثالش در بلندی های جولان و مناطق فلسطین اشغالی بود و توسط ایادی طرح فلاحت در فراغت  این زمین ها و (خانه درونش ) تخریب شد توسط لودر و ( در صورتی که ) در آن خانه زندگی می کردند .

در روستای کدنج وروستای قلعه چوبی  بخش سیاخ دارنگون  هیچگونه زمین شیبداری اینجوری که شما می گویید نیست  در منطقه سپیدان زمینها همه قابل کشاورزی است  و شد این طرحی که بجای  اینکه زمینهای منطقه شیبدار منطقه شیراز را آباد بکند تخریب کرد .

و رسیدیم باینکه الان در آنجا طرح فلاحت در فراغت چاه آهکی می زند و مردم در آنجا چاه ندارند .( مردم این منطقه مجبورند برای تهیه اب دبه به دوش مسافت زیادی را تا چشمه پیاده طی کنند )

با تذکر مجری جعفری : سئوالم از شما این است خانم اردبیلی نظر شما در باره شرکت طوبی که همه از خانواده  حائری شیراز و اقربإ هستند چیست ؟ نظر شما در مورد شش سال حکم محکومیت  شوهرتان چیست ؟نظر شما در مورد افرادی که از فلاحت در فراغت شاکی هستند چیست ؟ نظر شما در مورد پدر شهیدی که زمینش ر ابزور گرفتند زمینی که چهل سال طبق  سند اصلاحات ارضی کشت میکرد و به یغما بردند چیست ؟ نظر شما در مورد خرید زمینهای  متری هشت تومان منابع طبیعی  چیست ؟  نظر شما در مورد شرکت زاگرس سبز که مدیر عاملش شوهر شما بودند چیست ؟ نشر شما در مورد فساد اقتصادی چیست ؟  ( تشویق پرشور حضار )

تذکر مجری : آقای جعفری وقت به پایان رسیده .

در این زمان میکروفون ایشان توسط برگزار کنندگان برنامه قطع شد.

فقط اگر که در این شهر خاندان سالاری برتر از مردم سالاری هست بعد ازاین صحبت شما اعلام بکنید  اگر نیست چطور پدر شوهر شما امام جمعه بود ، استاندار فارس پسر باجناق پدر شوهر شما بود ، شما مدیر کل بودید  ، نماینده مجلس خواهر زاده پدر شوهر شما بود ، (تشویق پر شور حضار )  و مدیر کل صدا وسیما  پدر عروس پدر شوهر شما بود و معاون صدای صدا وسیمای فارس داماد پدر شوهر شما بود و بقیه هم مریدهای پدر شوهر شما بودند آیا این خاندان سالاری هست یا نه ؟ ( تشویق حضار )

من حساب این خانواده رو از خانم اردبیلی جدا می کنم و لی از ایشان میخواهم موضعشان را مشخص کنند .

والسلام علیکم ( تشویق حضار ) ( صلوات پر شور حضار )


مجری برنامه با توجه بهوقت بیشتر از معمولی که آقای جعفری صحبت کردند و اینکه از ایشان بخاطر داشتن مناصب دولتی انتظار نمی رفت اینقدر صحبت کنند با نظر خواهی از جمع خواست کسانی که موافقند خانم اردبیلی بیشتر صحبت کنند صلواتی بفرستند که با اقبال دانشجویان روبرو شد .

درود بر شما ، من داشتم حساب می کردم فکر کنم 17 تا سئوال مطرح کردند 17 ضربدر 3 می شود 51  دقیقه .

مجری : شما باندازه 9 - 10دقیقه پاسخگو باشید .

دکتر اردبیلی :  در حد بضاعت  چشم . عرضم بخدمتتان که  از برادر بزرگوار من تشکر می کنم  ، صدای بلندشان را به حساب این نمی گذاریم که  عمومآ آقایان عقیده دارند که با صدا بلند کردن حقاینت بحث  ثابت می شود  ولی از روی درد دل بود ، جداٌ می گویم از روی داغ دل بود، سوز دل بود ، حق دارند ( تعدادی از حضار ایشان را تشویق میکنند ) اجازه بدهید  من دو سه تا سئوال دارم ، جوابس را هم می توانید بدهید،  می توانید ندهید .

از حضار کسی گفت جواب سئوالات را بدهید  .

دکتراردبیلی : جواب سئوالات را هم خواهم داد  ، چشم مهلت بدهید و صبوری کنید ، چرا یک گروه تحقیقات دانشجویی تشکیل نمی شود برای یکبار و یکبار برای همیشه  تکلیف ثروت افسانه ای خاندان حائری را روشن کند . اجازه هست بروید روشن کنید .

چرا من در استانداری در طول یکسالی که بطور دردناکی  همکار با یک گروهی در دولت دهم بودم  ، من دانشجو بودم ، دانشجوی سیاسی هم بودم ، دانشجوی فعالی هم بودم  ، ظلم ستیز هم بودم  ، سر یک مشکل خوابگاه ما جلوی دراتاق رئیس دانشگاه سر وصدا می کردیم که باید حق این دانشجو داده شود سر یک مشکل کوچکی .

من باین مطالبه ،  باین انگیزه ، باین حق خواهی  ، باین که دنبال عدالت باشند  و این آرمانهای دانشجویی احترا م می گذارم ، اصلاٌ باید اینطور باشد .

دانشجوی لخت ، بی خاصیت ،  بی نظرو بی تفاوت به هیچ دردی نمی خورد در این کشور ولی درد کشیدم  ، بخدا قسم درد کشیدم  وقتی توی اتاقهای همین استانداری می شنیدم  : دانشجو ها را بتازانید روی فلانی  ، این عدالتخواها رو بفرست جلو قاسمی  ، اسم نمی خواستم بیاورم  ، بفرستشون جلو فلانی رو یکبار درازش بکنند .

پوریزدان از میان حضار :  این حرف شما توهین است چرا توهین می کنید ؟ جواب سئوالها را بدهید .

دکتر اردبیلی : جواب می دهم  ، شما اینهمه توهین کردید ، اینهمه دانه به دانه توهین کردید ، من توهینی نکردم  دارم به شما عرض میکنم  ، کانونهای قدرت  وجود دارند ، کانونهای قدر تآنقدر قدرت و ثروت دارند که ذهن ما را هدایت کنند به سمت کسانی که برایشان خطرناکند  ( تشویق تعداد اندکی از حضار ) کانونهای قدرت وثروت بلدند با رسانه ، با تیلیغ  ، با شایعه  ، دروغ تا دلتان بخواهد .

پوریزدان از میان حضار : ماست مالی هم بلدند ( تشویق حضار )

تذکر مجری آقای پوریزدان تمنا دارم اجازه بدهید جلسه پیش برود .

دکتراردبیلی : شما نمی خواهید جلسه منطقی پیش برود ، اینکه حکمی را از قبل بدهید و بعد بیایید در جلسه مطابق آرمانخواهی نیست  ، اگر امده اید حرف حق بشنوید  ، حرف بشنوید و بعد تصمیم بگیرید . حق هست یا نه نه اینکه نشنیده محکوم کنید ببرید وبدوزید و خیالتان راحت شود .

اگر اینجوری راضی می شوید پیش خدای خودتان ، اشکالی ندارد .

فرمودند : که چه سمتهایی داشتند و چه روستاهایی را گشتند ،  من نمیدانم اراضی  کهمره سرخی اساساٌ چه ربطی به کهمره سرخی دارد ؟ اصلاٌ یعنی یک فاصله چندین صد کیلومتری بین این دو ماجرا هست .  سیخ دارنگون طرح فلاحت است  ، شرکت طوبی بحث دیگری است .

من سئوال میکنم جداٌ سئوال می کنم  ،چرا  یکبار یک گروه دانشجویی نیامد سراغ من و همسرم و بگوید من می خواهم حرف شما را بشنوم  ، پهلوی من هیچکس نیامده  از دانشجویان  و بگوید می خواهم بدانم واقعیت مطلب چیست ؟ چرا دوست داریم با شعارهایی که شعارهای ارزشی ما هست و باید برویم دنبالش ، چرا دوست داریم داغ برویم دنبالش داد بزنیم ولی یکبار نرویم ببینیم حق موضوع چیست ؟

من به شما عرض میکنم ، من حسابم پاکه حسابم شفافه ، من پدرم  سی سال مدیر این مملکت بوده ، سوابقشان هست  واردش نمیشوم خیلی ها می شناسندشان آنهایی که نمی شناسند تحقیق کنند ، یکبار تحقیق کنیم چرا همه اش دنبال  این هستید که به خوردتان بدهند اطلاعات رو کامل و حاضر .

پدر من سی سال مدیر این مملکت بوده از دار دنیا الان یک آپارتمان ، طبقه دوم  یک مجموعه آپارتمانی  توی شهرک شهید محلاتی تهران دارند ، حدود صد وبیست متر و یک ماشین ، کلاً دیگر چیزی ندارند .

من خودم از این ثروت افسانه ای خاندان حائری که دارند اینقدر قشنگ از آن حرف میزنند ، دانه به دانه روستاها را گشتیم ، چه شد ، چه نشد  از فرزندان آقای حائری نمی خواهم من دفاع بکنم  ، من اینجا نه وکیل وصی آقای حائری هستم  و ه حتی وکیل شوهرم هستم  ، من مریم اردبیلی هستم  ولی بگذاردی واقعیتهایی که من هم وقتی یک زمانی دانشجو بودم در این خانواده دیدم  بهتان بگویم .

من با چهارده سکه عروس این خانواده شدم .

آقای حائری هفت فرزند دارند  ، شش پسر و یک دختر و از این هفت فرزند سه تایشان صاحب خانه اند ، بقیه اجازه نشینند ، اون سه نفری که صاحب خانه اند آدرسهایش هست  یکی اشان خانه اش سه راه آستانه است ف دوتای دیگرش یک ساختمان است در قم نو ف کسانی که قم رفته باشند پایشان را گذاشته باشند می دانند محل قم نو کجاست ف نزدیک پل آهنچی است .

این تنها ملکی است که به لحاظ زندگی ماها داریم ، بنظر شما این ثروت افسانه ایجاب نمی کرد ، من که یک پزشک هستم بیست سال پس از زندگی ام ، نه بار اسباب کشی کردم و اجازه نشین بودم افتخار هم می کنم  ، افتخار می کنم  باینکه اجازه نشین هستم ( تشویق بخشی از حضار ) سر فرود نیاوردم جلوی کسانی که  می خواستند به خردم  اطلاعات بدهند ، سر فرود نیاوردم جلوی اون استانداری که به من گفت  اگر این سمت را قبول نکنی  بلایی بر سر شوهرت بیاورم که بیا و ببین  ، ( تشویق تعدادکمی از حضار ) سر فرود نیاوردم جلوی هیچ حرف ناحقی ، افتخار هم  می کنم باین  ، افتخارمی کنم ، اما همه شیرازی ها یکی از اسیبهایی که این شهر دارد از آن لطمه می بیند ، جو شایعه است ، فاصله میان گوش و چشم  همین چیزی که مارا بدبخت می کند ، چیزهایی که شنیدید یکبار بروید با چشمتان ببینید ( تشویق تعدادکمی از حضار ) من خواهش می کنم  از همین جمع یک گروه تشکیل شود  ،  مدارک و مستندات را من می آورم  اینجا فرصتش نیست ، من میترسم وقت بقیه بزرگواران را بگیرم و این عدالت نیست  ، اگر من الان برای هزینه ستاد انتخاباتیم تقاضای 4 میلیون وام از صندوق فاطمه الزهرا  کردم ، نمیخواستم اینرا بگویم  و متأسفانه موافقت نشد ، بنظرتون میتوانستم میلیاردر باشم و چنین مشکلی داشته باشم ؟ ( تشویق تعدادکمی از حضار )

یک ذره بروید بگردید ببینید واقعیتها چیست  ، من دلم می سوزه  برای اون عزیزانی که با اون مشکل حقوقی با همسر من پیش آمد بجای اینکه بروند همین الان هم زمین برایشان حاضر است ، پول هم برایشان حاضر است ، بازیچه دست یک عده شدند که بخاطر مطامع سیاسی اشان این عزیزان را دست مایه قرار دادند  ، وکلایی که اینها را بد هدایت کردند  ، گفتند برودی شکایت کلاهبرداری کنید اسم حائری گنده اس ، خیلی چیزها از داخلش در می آید .

اینها دردناک است دراین شهر نگذاریم این اتفاقات تکرار شود .

آقای حائری حاج اقا هربار که بایشان گفتم معتقد به جوابگویی نیستند می گویند مردم خودشان خواهند فهمید ، منتظرند مردم باین بصیرت برسند ، من حرفی ندارم اصلاً تمام حرفهای من دروغ ، همه حرفهای دیگران راست ، بروید ببینید ، بروید واقعاٌ ببینید ، بزرگواری که هنوز نمیداند پروژه طوبی با کهمره سرخی صدها کیلومترفاصله دارد  من نمیدانم چطور بدقت فهمیده یک پدر شهیدی در کجا ، زمین گوجه کاری کی در کجا ، به همسر من اساساٌ مربوط است  اینها نمیدانم چجور سندش را می آورند ثابت می کنند .(تشویق تعدادکمی از حضار )

خواهش می کنم یک چیزی را دقت کنید ، نکته آخر من است .

تذکر پایان وقت و صحبت یکی از حضار

دکتر اردبیلی : توی این کشور بارها دیده ایم واز این آسیب دیده ایم که کانونهای قدرت هر کسی را که برایش خطرناک بوده ، آن آقایی که در حاشیه جریان ریاست جمهوری در تهران هست به اینجا پیام ابلاغ می کرد ، چنان بتازانید روی فلانی که من هفته دیگر نبینمش در جلسه هیئت دولت و اینها می گفتند چشم

تذکر پایان وقت .

دکتر اردبیلی : من عرضم این است تا کی باید ما مردم بازیچه دست کانونهای قدرتی باشیم که می خواهند ذهن ما را جهت بدهند  وهمان چیزی که آنها می خواهند ما باور کنیم  ما باید به چشم ببینیم چیزها را بعد باور کنیم  ، من فقط حرفم همین است



  • بنده خدا

امروز در حالی یازدهمین سالگرد صدور فرمان هشت ماده ای رهبر انقلاب در مورد مبارزه با مفاسد اقتصادی را می گذرانیم که بی توجهی وبی مهری باین پیام مهم که پس از پنج سال مورد تأکید دوباره رهبری قرار گرفت کار را به آنجا کشاند که ایشان نارضایتی خود از عملکرد سه قوا در مبارزه با مفاسد اقتصادی را اعلام داشتند .

 در این میان باید به نکته دیگری نیز توجه کرد اگر چه که وظیفه مبارزه با مفاسد اقتصادی بر عهده سه قوا و وزارت اطلاعات و سازمان بازرسی و دیوان محاسبات گذاشته شده است لیکن فرمان رهبر انقلاب به دانشجویان در ۶/۸/۸۱ یکسال و نیم پس از صدور فرمان هست ماده ای نقش ناظر و مذکر را در این چرخه مبارزه با مفاسد برای دانشجویان در نظر گرفتند .

امروز باید در کنار مسئولین از دانشجویان نیز این سئوال را پرسید که برای تحقق وظیفه خود چه کرده اند ؟ فرمان رهبری به دانشجویان از وجوهی نقش نظارتی بر اجرای فرمان هشت ماده ای را بر گرده دانشجویان گذاشته و از وجهی دیگر مطالبه مصداقی و معرفی مظنونین به مسئولین  نیز در نقش های جنبش دانشجویی بعنوان کاتالیزور این چرخه در نظر گرفته شده است .

سخن کوتاه اینکه نمایندگان سه قوا در استان ، آقایان نماینده مجلس ، استاندار محترم ، رؤسای محترم دادگستری  ،  سازمان اطلاعات ، سازمان بازرسی  و رئیس محترم دیوان محاسبات استان فارس لطفاٌ جهت تنویر افکار عمومی کارنامه خود در مبارزه با مفاسد اقتصادی در استان را در قالب گزارش ، سخنرانی و یا حضور در محافل دانشجویی در اختیار افکار عمومی بگذارید .

با توجه به ارسال نامه های مشابه طی سالیان گذشته عدم ارائه پاسخ از سوی نهاد مطلوب شما به منزله نبود عملکرد مقبول در نظر گرفته خواهد شد .

فعالین جنبش دانشجویی نیز باید با سنجش عملکرد خود در این میان در محکمه وجدان پاسخگوی عملکرد خویش باشند ، آیا برای عدم عملکرد ایشان نیز باید رهبری حلقه ی دیگری بالا دست دانشجویان بیافزاید ؟

آیا انتشار متن  هشت ماده ای رهبری و فرستادن شش نامه به شش نهاد مزبور عملی خارج از توان جنبش دانشجویی است که تا کنون عملی نشده ؟


این نامه ما، مطالبه ما، مال سال 1380 است؛ تاریخش آن وقت است، اما همیشه تاریخِ روز دارد. امروز هم اگر واقعیت جامعه را بخواهید، همان مطالبه، همان حرفها، امروز از طرف ما نسبت به مسئولان قوای سه گانه وجود دارد، که باید انجام دهند. این را دست کم نباید گرفت. و بدتر از هر چیز این است که در داخل دستگاه های مسئول، خدای نخواسته این عوامل مفسد بتوانند نفوذ کنند و آدم هایی را به رنگ خودشان در بیاورند یا همکار با خودشان کنند، که این از آن چیزهای بسیار مهم و فاجعه آمیز است که باید با قاطعیت و قدرت با آن - از هر نوعش - رو به رو شد و با آن برخورد کرد"

پنجم تیر 1387 در دیداری با مسئولان قضائی کشور


همچنین بخوانید:

اشراف ریشدار واشراف بی ریش

فرمان هشت ماده ای، خاکریز هشت ضلعی مبارزه با مفاسد اقتصادی

  • بنده خدا

 دانشجو باید تحلیل داشته باشد هر چند غلط

این جمله یکی از اولین و کاربردی ترین جملاتی بود که در ذهن نویسنده زمانی که سالهای ابتدایی دانشجویی را می گذراند ، تاثیرات عمیقی گذاشت .

تا قبل از سالهای دانشگاه از ژست دانشجویی فقط کلمات قلمبه سلمبه و سخنرانی و تریبون آزاد و مرده باد ، زنده باد را در ذهن داشتم لیکن بمحض ورود به دانشگاه وشکسته شدن غول ذهنی که ازمحیط آن برای خود ساخته بودم دریافتم که دانشگاه نیز جایی نیست که دانشجو خودش را به  آن بسپارد  و فارغ از دغدغه درست بودن یا نبودن قرائتهای رسمی احزاب و جریانهای مطرح کشورکه به آنها نزدیک تریم فقط به خواندن تحلیل ها و بولتنهای آنها اکتفا کنیم .

اتفاقات مختلف و کنجکاوی در حواشی و فرعیات هر اتفاق و ماجرا و اثبات نادرست بودن اکثر قرائت های مشهوربازار سیاست ، نویسنده را دچار تشویشی عمیق کرد  اکثر مواضع و شایعات نقل زبان سیاست مداران آنقدر از زبان دیگران تکرار می شود تا تواتر ما را باین نتیجه میرساند که این حرف صحیح است لیکن مواضع حاشیه ای و فرعی در مورد همان ماجرا وجود دارد که برخی تا مرز وارونگی با موضع اول پیش می روند .

تجربیات شخصی بنده در برخورد با این دوگانگی ها  این جمع بندی را بوجود آورد که آب و تاب رسانه ای و داد و قال های سیاسی نمی تواند قبال اعتماد باشد هر چند که از زبان شخصیتهای مختلف و تعداد زیادی از اطرافیان شنیده شود این موجهای رسانه ای خواه بصورت شایعه یا مواضع و یا قیل و قالهای سیاسی ضد شخصیتهای کشور می تواند  تا بدانجا ضریب بگیرد که ایت الله شهید بهشتی گزینه بعدی رهبری پس از امام ، منافق خوانده شود و عامل قتل طالقانی و مایه لعن ونفرین مردم و موجبات اعتراضات و تظاهراتهای خیابانی ضد وی ولی حقیقت جای دیگری باشد .

تجربیات حاصله موجب شد که خیال راحتی که در قبال هر خبر وموضع وجود داشت به خیالی ناراحت و مشکوک به پدیده ها تبدیل گردد اگر چه سو ظن به گفته ها و شنیده ها و در پیش گرفتن راه کشف حقیقت همیشه مسیرمطمئن را نمی پیماید لیکن اعتماد چشم وگوش بسته به مواضع رایج سیاسی و اجتماعی نیز برای بنده چون ماندن در گرداب تشویش و دوری از حقیقت رنج آور است .

در این میان شاخص رهبری و سخنان آرام و متین حضرتش چنان حکیمانه حقیقت موجود را آشکار می ساخت ، که بنا بر تجربه نیز یقین حاصل شد مطئمن تر و درست تر از آن یافت نمی شود و همیشه پس از خوابیدن گرد و غبار فضای داغ رسانه ای نظرات رهبری بهترین و دقیقترین تحلیل بوده است .

این شد که  سنجش حقیقت اتفاقات با در نظر داشتن نظرات آن فرزانه  بهترین راه ممکن بنظرم رسید  حاشا که یکبار آنرا نادرست یافته باشم .

چند وقت پیش از دوست دانشجویی از فعالیتهای تشکلی اش پرسیدم. پیگیر کار کردن روی تناقضات حسن عباسی  و فلسفه اسلامی بود . خبر نظرات شاذ حسن عباسی را داشتم اینبار دقیقتر شدم تا اینکه جوابش را روی سایت اندیشکده یافتم مهم تر از نظراتش سربحث جنجالی فلسفه صدرایی برایم این بود که سخنرانی وی مربوط به دوسال پیش بوده و تاکنون هیچ واکنشی ر ابر نیانگیخته و اما چرا امروز سعی می شود این تضاد و دوگانگی باثبات برسد  و چه سودی به مسببان آن خواهد رسید ؟

یا پدیده احمدی نژاد ، یادم نمی رود در دوره اول احمدی نژاد هیچکدام از گروهها و جریانهای سیاسی از وی طرفداری نکردند و بچه های دلسوز دست خالی انقلابی با تلاش مخلصانه اشان حماسه سوم تیررا رقم زدند . آن روزها همه کسانی که اصولگرا می نامیمشان به ناگاه احمدی نژادی شدند و فضایی بوجد آمد که برخی دوستان احمدی نژادی تر از بچه های ستاد احمدی نژاد شدند و وقتی چند دانشجوی انقلابی به سخنان آقای مشایی در دوست خواندن مردم اسرائیل اعتراض کردند معترض می شدند  که چرا دولت خدمت گذار را تضعیف می کنید ؟ بعد تر ها همین دوستان سینه چاک به یکباره با اوج گرفتن تب جریان انحرافی ،  ضد احمدی نژاد شدند وتکفیرش کردند . ما ماندیم واین چرخش سریع مواضع برخی دوستان ان هم طبق شانتاژ بازی های رسانه ای اصولگرایان .

خود پدیده جریان انحرافی که رهبری هم فرمودند بنده چنین نظری ندارم که اینها جن گیر  جادو گرند و این مسئله رابزرگ نکنید و دامن نزنید و برخی دوستان هنوز هم ول کن ماجرا نیستند و تیتر اول سایتهایشان هنوز جریان انحرافی است .

و مخصوصاً بهره برداری سیاسی از این شعار فریبنده برای تصاحب کرسی های استان توسط آقایان اصولگرا .

آن روزها دوستانم را بر حذر داشتم ازهمراهی با این جمع چرا که گردانندگان و ترتیب دهندگانش را می شناختم ، چهره های سیاسی  که بازی هایشان را از نزدیک دیده بودم و بدرستی می شناختم ، به بهانه های مختلف  به دولت فشار می آوردند که پست استانداری را به یکی از آنها یا کسی که منافعشان را در نظر بگیرد بسپارد که اینبار با فشارمضاعفی که آوردند و قفل زدن بر درب استانداری انگار موفق شدند  لیکن هنوز چند ماهی از استقرارشان در استانداری نگذشته بود که بسیاری از دوستان با اجرای همان اعمال  استاندار قبل که مورد اعتراض این آقایان اصولگرا واقع شده بود و برایش تا مرزکفن پوشی پیش رفتند باین نتیجه رسیدند که  شعار جریا ن انحرافی در واقع خواسته آقایان  اصولگرا را بر آورده کرد و ازنیت ایشان نیز برای همین منظور استفاده شده . 

دستان پشت پرده ، مسئله این است همیشه دستانی پشت اوج گرفتن ها و تب کردن های سیاسی هستند که باید شناختشان و نیتشان را تشخیص داد .

سالهاست که در یافته ام که قیل وقال کردن ها و جار و جنجالهای رسانه ای جلوی چشم مردم توسط جریانهای سیاسی  یعنی اینکه آن پشت دارد اتفاقی می افتد .

توصیه ام به دوستان بزرگوار این است که همیشه در اینگونه اتفاقات سیاسی بدنبال اشخاص و نیت ها  و قرائت های فرعی بگردید تا بتوانید با نگاهی همه جانبه پدیده ای را تحلیل کنید . مخصوصاٌ در مورد جریانهای سیاسی که استاد اجرای شوهای سیاسی اند .

هشدار : خیلی ها از اینکه شما قرائت متفاوتی از آنچه آنها می گویند و می خواهند داشته باشید بر آشفته خواهند شد و منافعشان در خطر خواهد افتاد 

 

  • بنده خدا

نمی دانم اصل علت بالا رفتن قیمت سکه و طلا در اواخر سال گذشته را می دانید یا خیر ؟ یکی از عوامل مهم آن خرید میلیاردی سکه و ارز توسط  برخی ازهمین انگل صفتان بود اگر بیاد داشته باشید سایتی هم به نام مثقال راه اندازی شده بود که پیش بینی قیمت سکه در آن معتبر تر از سایتهای دولتی بود چرا ؟ چون پشت صحنه آن همان کسانی بودند که میلیاردی سکه و ارز تهیه و احتکار کرده بودند و بازار را با تزریق و تجمیع سکه و ارز کنترل می کردند ، نیتشان هم ، هم سود مادی بود و هم زمین زدن دولت ( با اخلال در انجام وعده ها ) و از میدان به در کردن رقیب در دور بعد انتخابات ریاست جمهوری .


مطلع شدم ع ن یکی از زمین خواران  معروف شیرازی نیز در روزهای قبل به جرم زمین خواری و اخلال در سیستم اقتصادی کشور با خرید سکه و دلار دستگیر شده است .

بنده بعنوان یکی از اعضا جامعه اسلامی به نوبه خود تقاضای اشد مجازات ( اعدام ) برای افرادی اینچنین که با فساد خود سیستم اقتصادی را بیمار و بالتبع وجهه جمهوری اسلامی و تئوری اسلامی آن بخصوص جایگاه ولایت فقیه را در چشم مردم خار و ذلیل می کنند دارم

  • بنده خدا

هنوز دقیق نمی دانم در مقطع پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط امامم خمینی کبیر چه اتفاقی افتاد که سمت وسوی جمهوری اسلامی با تلاش برخی مسئولین  و دولتها از انقلابی گری ومبارزه و جهاد به سمت توسعه وسازندگی با شاخصه هایی غیر از انچه امام خواسته بود کشیده شد ، ولی این مطلب را خوب میدانم که در مقاطع پس از جنگ برخی مسئولین مانور تجمل و اشرافیت را در دستور کار قرار دادند و تا انجا پیش رفت که برای سهولت در امور  سازندگی دست به دامان برخی سرمایه دارانی شدند که با هزار زحمت و مجاهدت و خون دادن توسط مردمان سرزمین من رختشان را از ایران بر بسته بودند و گورشان را گم کرده بودند .

قسمتی از مواضع سید احمد خمینی که به نقد صریح و بی پرده دولت سازندگی  می پرداخت :

متاسفانه امروز هم خون مستضعفین را سرمایه داران بزرگ و کوچک می‌مکند. بعضی خیال می‌کنند به بخش خصوصی بهاء دادن به معنای آزادی عمل سرمایه داران به شکلی است که هر اندازه خواستند خون مظلومین را در شیشه بکنند.

اگر ما با سرمایه‌داران بزرگ به طور سنجیده‌ای برخورد می‌کردیم آنها نمی‌توانستند در برابر دولت و ملت یک مساله‌ای را ایجاد کنند، از موقعی که سرمایه‌داران تحت لوای بخش خصوصی به تخریب اقتصادی مشغول هستند، هر روز سنگی در مقابل توان اقتصادی مردم مظلوم و مستضعف انداخته و هر روز سیاست‌های اقتصادی دولت به بازی گرفته می‌شود هرگاه سرنخ این تخریب‌ها دنبال شد، چند نفر سرمایه‌دار بزرگ را در پشت صحنه می‌بینیم. اگر ما با سرمایه‌داران همانند منافقین برخورد می‌کردیم اوضاع کشور به این صورت در نمی‌آمد، یک عده سرمایه دار زالو صفت به این بهانه که اقتصاد دولتی مضر است، به حال خود رها شده و به جان این ملت افتاده‌اند. کسی منکر این نیست که اقتصاد دولتی مضراتی دارد اما به این بهانه نباید لجام گسیختگی اقتصاد حاکم شود» 73/7/3      

  • بنده خدا

سید محمد رضا نعمت الهی جانباز و رزمنده دفاع مقدس پس از تحمل ۱۷ سال بیماری ظهر دیروز یکشنبه ۹۱/۱/۲۷ عروج کرد .

محمد رضا از نوجوانی بدستور امامش به جبهه های غرب و جنوب شتافت  رزمنده ای بی ادعا بود که در سخت ترین شرایط کردستان ماند و از انقلابش دفاع کرد . در عملیات حلبچه شیمیایی شد .

پس از جنگ شروع به ادامه تحصیلات داد و در علوم پزشکی شیراز کارمند حسابداری شد به شهادت همکاران نظم و وجدان کاریش نمونه بود .

۱۷ سال پیش در اثر ترکیدن تومور مغزی که پزشکان بی تعهد نتوانستند  ویا نخواستند انرا  تشخیص دهند به کما فرو رفت و پس از تلاشهای فراوان وقتی بهوش امد انسانی بود بدون کنترل بر بدنش نه تکلم نه تحرک و... ۱۷ سال پدر بزرگ و مادر بزرگم با عشق از او مراقبت کردند تا اینکه بقول پدر بزرگ خدا قبولش کرد .

دایی جان یادت در دلم می ماند .

 

 

سالهای بیماری که پدربزرگ ومادر بزرگم با عشق از اومراقبت کردند و پدر ومادر را به غایت معنی کردند

۱۷ سال در این بستر و...

  • بنده خدا

گاهی با خود می اندیشم که در این استان بی سر وصاحاب وظیفه یک بچه انقلابی چیست ؟

استانی پر از انسانهای فاضل و دانشمند و عالم که سیاسی کارانی مدعی مسئولیت های کلیدی را در آن قبضه کرده اند .

معتقدم برای شناخت فضای امروز استان فارس باید رجوعی تاریخی شود به سالهای زندگی سید نور الدین حسینی الهاشمی و سیر تحولات بعد از آن مخصوصاْ با سه شاخصه ماسونها - روحانیت و جریان راست  در این میان شاید مهم ترین عوامل تاثیر گذار در استان خانواده های روحانی باشند که باید دستغیبها - و حائری ها را در صدر توجه و تحقیق قرار داد و جریان چپ ارزشی که  طرفداران اقای دستغیب بودند .

این نتیجه تحقیق شخصی بنده است از ریشه یابی عوامل متعدد عقب افتادگی فارس .

از آن سو بهترین راه برای شکستن فضای موجود را اتحاد مردم حزب الله و ایجاد ساختار جدیدی از حزب الهی های ناب که در عمل و نظر پیرو رهبری باشند میدانم تشکیلاتی محکم و عالم برای اهدافی بلند و گامهایی بزرگ در راه  اهداف انقلاب اسلامی .


اینبار جایزه صلح نوبل در قالب اسکار

کسب جایزه اسکار توسط اصغر فرهادی اگر برای برخی هموطنان یک پدیده افتخار امیز و موجبات بالیدن به هموطنی با وی بخاطر کسب وجهه برای کشور در جامعه بین الملل است ولی در واقع  پروژه ای نخ نما وتکراری است . هنوز بیاد دارم زمانی که شیرین عبادی جایزه صلح نوبل را برنده شده بود در جمع بچه های حزب الهی بحث بر سر این مطلب بود که آیا او واقعا استحقاق کسب این جایزه را داشته و یا اینکه مقصودی دیگر پشت این چهره سازی جدید است ؟

هنوز بیاد دارم آن زمان مسئول بسیج دانشکده انسانی دانشگاه ازاد شیراز بودم و نشریه ای در مورد  شیرین عبادی و اهداف پشت پرده این جایزه جهانی تهیه کردیم ولی محافظه کاری برخی دوستان و تذکر های پی در پی که مرا از عواقب این مقابله با چهره افتخار امیز جهانی بر حذر داشتندباعث شد بنده نیز از نصب ان نشریه دیواری خودداری کردم.

لیکن امروز شیرین عبادی و پرونده عملکردش و معامله ای که غرب با وی کرده بود نیاز به توضیح بیشتری ندارد قلاده ای طلایی برای نوکری و دست پروردگی به چهره های نه چندان لایق تنها با این اطمینان که تا اخر خط برای خدمت به اربابان خود تلاش خواهند کرد .

از این به بعد منتظر خبر سازی های این چهره جدیدجهانی نیز باشید در چهره سال تایمز در فلان محفل ادبی در فلان جایزه سینمایی و...

بیشتر می مانم در عظمت فکر انهایی که چقدر در برابر غرب مرعوبند که یک جایزه سیاسی غربی را معتبر تر از هر حقیقت دیگر و حتی شواهد موجود می دانند .

  • بنده خدا

 در راه بازگشت به ایران هستیم در پرواز دمشق - تهران   بعد از حدود بیست روز سفر زمینی وگذشتن از مسیر شرق به غرب ترکیه و سپس جنوب آن و ادامه مسیر در آبهای مدیترانه به سمت بیروت و سپس شرکت در مراسم روز زمین  همراه با کاروان جهانی الی بیت المقدس .

وقتی که تا  بازگشت به ایران  داریم زمان خوبی است برای مرور خاطراتی که در این چند روزه سفر بر ما گذشت . بر خلاف  برخی از دوستان که خاطرات خود را می نوشتند بنده بهمراه همسر گرامی خاطرات خود را با رکوردری که همراه داشتیم ضبط می کردیم .

خاطرات زیادی است که باید بازگو شود از آشنایی با مردم دیگر کشورهای آسیایی و اروپایی و ... که علی رغم تفاوت در مذهب و دین و نگاه و سلیقه همه به هدف آزادی قدس در این کاروان همراه شدند تا فشار و سختی های سفر .

از اینها بگذریم یک ایستگاه  سفر برای من  خاطره انگیز ترین و شاید قابل تأمل ترین نقطه ای است که در خط زمان سفر آنرا مرور خواهم کرد .

روزهای آغازین جنگ سی و سه روزه بود اسرائیل حملات زمین و هوایی خود را به لبنان آغاز کرده بود ، آن روزها جمعی دانشجویی بودیم  جنبش عدالتخواه دانشجویی که نشست تشکیلاتی خود را در مشهد برگزار کرده بودیم همانجا حرفش مطرح شد که ما باید به کمک بچه های حزب الله در لبنان برویم  غیرت انقلابی امان اجازه نمی داد در برابر این ظلم اسرائیل سکوت کنیم .

این روزها موثرترین کارهایی که در برابر مواضع و اعمال کشور های دیگر انجام می دادیم تجمع جلوی سفارتها و شعار دادن و شیشه شکستن بود  الحق آن روزها برای خودش جرأت و شجاعتی می خواست 

این شد که چهار ، پنج تا اتوبوس گرفتیم و با گروههای مختلف هماهنگی کردیم  و به کشورها هم اعلام کردیم ما داریم می اییم راهمان را باز کنید  یک فراخوان  هم دادیم برای دوستانی که میخواهند در کاروان اعزام به مناطق جنگی لبنان شرکت کنند .

که استقبال فراوانی شد و بچه حزب الهی های زیادی از تهران و شهرستانها به کاروان پیوستند  این حرکت توانست خود را به مرز  بازرگان  مرز میان ایران و ترکیه برساند اما به سد اراده دولتمردان ایران و ترکیه رسید و علی رغم تحصن چند روزه نتوانست از مرز عبور کند .

مرز بازرگان خاطره انگیز است و شدیداً قابل تأمل  همراه با کاروان الی بیت المقدس از مرز بازرگان که رد شدیم هزاران خاطره در ذهنم مرور شد ،  با موفقیت گیت مرزی را که رد کردیم انگار که سختی کار گذشته باشد و باری از دوش برداشته شده باشد .

جنگ بعدی که اسرائیل آنرا براه انداخت حمله نا جوانمردانه به غزه بود ، غزه اوضاعی بس متفاوت داشت نه لبنان بود که بتوانیم از مرز زمینی برویم و نه دریایی میشد با کشتی رفت.

لیکن باز غیرت انقلابی امان و آرمانهای جهانی که از امام کبیرمان در ذهن و دل وجان داشتیم نگذاشت بیکار بمانیم تنها چیزی که پس از حکم جهادگونه رهبری  در مورد غزه به ذهنمان رسید حضور در فرودگاهها بود بعنوان نقاط رهایی  به سمت غزه .

جلوداری استاد سعید قاسمی در این حرکت بهمراهی زحمات شبانه روزی دوستان باعث شد تا حرکت انقلابی بی نظیری  بوقوع بپیوندد فرودگاه تهران و برخی دیگر از شهرستانها بعنوان قرارگاههایی برای تجدید بیعت با آرمان های جهانی و بازگشت به  روحیات انقلابی سربازان امام شروع به فعالیت کردند چهره های انقلابی به جمع متحصنین می امدند و سخنرانی می کردند و روحیه میدادند و روحیه میگرفتند.

این حرکت هم علی رغم پیوستن تعداد زیادی از دوستان حزب الهی و انقلابی در عمل مرزها را نشکست و به سرانجام مطلوب نرسید .

 اعضا اصلی اجرایی این حرکت که هم اکنون سالهای دانشجویی و اقتضائات شور و هیجان انقلابی و فعالیتهای کوتاه مدت و کم اثر را پشت سر گذاشته اند ، دو حرکت قبلی خود را آسیب شناسی میکنند و بدنبال پاسخی برای این پرسش میگردند که چرا با این نوع فعالیتها و حرکتها نمی توان در مقیاس بین المللی عمل کرد و شور و هیجان انقلابی را به عمل های موثر در سطوح جهانی بدل نمود ؟

رهبری پس از حمله اسرائیل به کشتی حامل کمکهای مردمی که از ترکیه راهی غزه میشود اعلام می کنند این حرکتها باید به اشکال و طرق گوناگون تکرار شود .

جلسات متعدد و مشاوره ها و مطالعات هدفمندی آغاز میشود و در نهایت از دل این جلسات اتحادیه ای شکل می گیرد با نام امت واحده ،  امت واحده در ابتدا قصدش نیرو سازی و فعالیتهای مطالعاتی و پژوهشی و ارتباط گیری با فعالان همسو در عرصه بین الملل است  لیکن در همان بدو ارتباط گیری ایده حرکت کاروان آسیایی به سمت غزه مطرح می شود و دوستان اتحادیه امت واحده هم بعنوان اولین تجربه خارج از مرزها وارد  همکاری عملی با این کاروان می شوند .

طرح ریزی  ، هدف گیری و نحوه اجرای کاروان آسیایی آنقدر موثر است که  مرزهای کشورها ی مختلف حتی هم پیمان غرب واسرائیل مصر را  بدون مقاومت مؤثر پشت سر می گذارد و علی رغم عدم اجازه ورود به اعضا ایرانی کاروان بقیه اعضإ کاروان وارد مصر شده و در بهت و ناباوری وارد غزه می شوند .

بار خبری کاروان که چشمهای منتظر یک قاره را بدنبال دارد آنقدر غیر قابل تحمل است که مصر صلاح را در آن می بیند که مانع آن نشود .

اولین تجربه عملیاتی موفق در شکستن مرزهای مختلف و رسیدن به فلسطین رقم می خورد ، دوستان غیر ایرانی کاروان به نمایندگی از ایران تصاویر رهبری و امام خمینی را بالا می برند تا عدم حضور اعضا ایرانی حس نشود .

تعداد کمی دانشجوی انقلابی که آرمانهای جهانی امام خود را جدی گرفته اند با چند سال کار منظم و آسیب شناسی و تصحیح روند عملی و ادامه مجدانه مسیر سطح کارهای دانشجویی ، کم اثر و کوتاه مدت ، کار را بجایی می رسانند که مرزهای غزه را شکسته و اراده دولتها را کنار می زنند .

اعتماد به نفس و اعتماد به راهی که آغاز شده در دلها موج می زند و این شروعی است برای فعالیتهای بزرگتر جهانی .

جلسات متعددی که با اعضا غیر ایرانی در راه کاروان آ سیایی صورت می گیرد ایده های جدیدی را حول قضیه فلسطین و قدس مطرح می کند .

یکی از این ایده ها که با حرکت مردم فلسطین برای بازگشت به سرزمین های اشغالی در یوم النکبه سال گذشته قوت می گیرد حرکت جهانی  در ماه مارس 2012 به سمت مسجد الاقصی است که  به علت تشابه با نام عملیات آزاد سازی خرمشهر ، الی بیت المقدس نام میگیرد یا Global March to Jerusalem   اینبار کوله باری از تجربه بین المللی و ارتباطهای موثر و قوی بین المللی باعث ایجاد اتحادیه مردم آسیایی حامی فلسطینAPSP می شود و یک توان فراملی در آسیا شکل می گیرد .

 ارتباط گیری با اروپا و آمریکا نیز آغاز می شود و روز زمین مصادف با سی ام مارس یا 11 فروردین نیز بعنوان روز برنامه در نظر گرفته میشود .

 اینبار اوضاع بسیار متفاوت است تحولات جدید منطقه و همچنین بمباران خبری غرب و نقشه های جدید حول سوریه باعث شده تا فلسطین به ماجرایی فرعی بدل شود و در اذهان کمرنگ جلوه کند  پتانسیل انقلابهای اسلامی در منطقه نیز در درگیریهای و حوادث داخلی کشورها که با هدایت و طراحی آمریکا صورت می گیرد سرنوشت جهان اسلام را بجای سوق پیدا کردن به سمت فلسطین در راههای دیگر کانالیزه و تلف می کند .

از این روی  یاد آوری فلسطین و هدایت  فشارهای انقلابهای منطقه به سمت اسرائیل بعنوان غایت فراملی این حرکتها بسیار واجب است .

حرکت کاروان جهانی الی بیت المقدس حتی  قبل از شروع آن اسرائیل را به وحشت می اندازد تا جایی که رسماً از آن بعنوان یکی از بزرگترین تهدیدهای پیش رو نام  می برد  و اعلام می دارد حرکات تدارک دهنگان این حرکت را با نگرانی زیر نظر دارد .

حرکت کاروان که  به روزهای آغازین خود نزدیک می شود اسرائیل مانورهای شهری متعددی را برای شهروندان خود تدارک می بیند و روزانه هزینه هنگفتی را صرف چند لایه کردن خطوط مرزی و تشکیل ایستگاههای جدید مرزی و آماده باش کامل ارتش خود می کند .

اسرائیل به غایت  ازاین حرکت مردمی ترسیده و شمارش معکوس خود را آغاز شده می پندارد .

کاروان که حرکت می کند  اسرائیل به چهار کشور همسایه خود که قرار است اعضا کاروان بهمراه مردم آن کشورها در مرزها تجمع کند و به سمت قدس حرکت کنند نامه هشدار آمیز می نویسد و عواقب هر  واکنش خود ر ادر قبال این حرکت گوشزد می کند .

عملاً کاروان آسیایی با همکاری همان چند جوان انقلابی است که مسیر حرکتش را زمینی طی می کند و بقیه اعضا با پرواز خود را به کشورهای همسایه میرسانند .

کشورهای همسایه ترجیح داده اند در فشارهایی که وجود دارد از رسیدن اعضا کاروان به مرزهای جلوگیری کنند ، در لبنان که محل ورود کاروان آسیایی است ، دولت می خواهد جلوی ورود اعضا کاروان را بگیرد.

لیکن پس از مذاکرات ترجیح می دهد اجاه ورود بدهد ولی برنامه در فاصله ای دور از مرزها برگزار شود.

همزمان با روز برنامه در بسیاری از کشورهای جهان تجمع و راهپیمایی هایی همسو با کاروان آغاز می گردد .

برنامه کاروان جهانی الی بیت المقدس اگر چه که نمی تواند خود را به قدس و مرزهای فلسطین برساند لیکن یک پیروزی بزرگ بدست می آورد تهاجم به هویت اسرائیل با اصلی کردن قضیه قدس و فلسطین .

اثرات این حرکت تا جایی است که جنبش حماس  هم راهپیمایی جهانی الی بیت‌المقدس و برگزاری "روز زمین" در سراسر جهان را یک تحول تاریخی می خواند .

 صدای خلبان که در بلندگوی هواپیما نزدیک شدن به تهران را اعلام می کند رشته افکارم را پاره می کند  .

باری دیگر به  اعضا ایرانی و برخی غیر ایرانی کاروان که پس از یک عملیات جهانی به خانه های خود باز می گردند نگاهی می کنم چند جوان معتقد انقلابی  .

همین چند جوان معتقد انقلابی

 همانهایی که روزی پشت مرز بازرگان متوقف شدند ولی حرکتشان متوقف نشد  ،

همانهایی که سرکوفتها و سرزنشهای اطرافیان مبنی بر احساسی بودن و دهه شصتی بودن فعالیتهایشان چیزی از عزم انقلابی اشان نکاست

همانها که نگذاشتند خواسته رهبری مبنی بر تکرار چندین و چند باره  کشتی نجات غزه به اشکال مختلف روی زمین بماند .

همانهایی که نابودی اسرائیل و نجات فلسطین برایشان یک آرزوی تخیلی و توهی  نیست یک برنامه عملی است .

همان چند جوان احساسی.

همانها که مهر باطل بر ادعا عملی نبودن کارهای بزرگ و در مقیاس جهانی  زدند .

  • بنده خدا

امیدوارم سال خوبی را شروع کرده باشید و برکت و مغفرت الهی شامل حال همه ما بشود .

عید امسال را درحالی سپهری کردم که بهمراه همسر گرامی خود را به کاروان جهانی الی بیت المقدس رساندیم و همراه شدیم .

برایس کارهای تدارکاتی این کاروان ماههاست که دوستان مشغول فعالیت هستند تا حرکتی باین بزرگی راه بیافتد هم اکنون در تبریز هستیم و قرار است فردا وارد  ترکیه شویم .

خستگی حاصل از فعالیت در کاروان و مشغله ذهنی اجازه ریز نگاری را نمی دهد لیکن سعی میکنم هر چه دیدم و شنیدم ضبط کنم تا بعدا بتوانم انرا ارائه دهم .

کلا فقط همین را بگویم که کاری که این همه اداره عریض و طویل و پر مدعا نتوانست بکند چهار تا جوان انقلابی توانستند بکنند ما دستانمان را به مرزهای فلسطین رساندیم . و این مطمئنا اخرین تلاش نخواهد بود


  • بنده خدا

 

شهر هزار فامیل 



 تقسیماتی که خارجی ها از مردم می‌کنند، اغلب خلاف واقع و دروغ است. عدّه‌ای «راست»، عدّه‌ای «چپ»، عدّه‌ای «سنتی»، عدّه‌ای «مدرن»... اینها همه‌اش حرفهای بی‌ربط و مزخرفی است که خارجیها القا می‌کنند. البته یک عدّه آدمهای ساده هم در داخل، بدشان نمی‌آید که بگویند ما جزو فلان دسته هستیم! خیال می‌کنند که این یک افتخار است. نه آقا! جزو ملت ایران باشید. جزو توده‌ی انقلابی مردم باشید. جزو این جماعت و ملت دین‌باور باشید. اسمهای چپ و راست و قدیم و جدید و امثال اینها، افسانه است. اینها واقعیت ندارد. به دلیل این‌که هیچ کدام از این گروههایی هم که آنها ذکر می‌کنند، هیچ تفکّر مدوّنی ارائه نکرده‌اند. دسته بندی گروهها با ارائه تفکّرِ مدوّن امکان‌پذیر می‌شود. در شرایط فعلی، گروههای موجود چه تفکّر مدوّنی دارند که ادّعا شود این با آن، این تفاوت را دارد! که این مدرن است، این نمی‌دانم چپ است، این راست است! اینها حرفهای بی‌معنی است. حرفهای بی‌ربطی است که خارجیها و تبلیغات بیگانه، عنوان می‌کنند.

                                                                        بیانات در دیدار پرسنل و فرماندهان ارتش 28/1/75


  • بنده خدا