![](http://naranjak.persiangig.com/image/886tre.jpg)
در ادامه مطلب بخوانید
- ۴ نظر
- ۰۴ مهر ۹۱ ، ۰۰:۱۵
در ادامه مطلب بخوانید
سخنان رهبر انقلاب در ابتدای سال جهاد اقتصادی :
« البته من این نکته را حتماً تذکر بدهم؛ گاهى اوقات این شعارى که ما براى سال اعلام میکنیم، بعد ناگهان مىبینیم همهى در و دیوارهاى تهران و شهرهاى دیگر پر شده از تابلو، که این شعار رویش نوشته شده. این فایدهاى ندارد. گاهى کارهاى پرهزینهاى انجام میگیرد؛ چه لزومى دارد؟ آنچه که من از مسئولین و از مردم عزیزمان توقع دارم، این است که این شعار را بشنوند، باور کنند و دنبال کنند. تابلو کردن و در و دیوار را پر کردن و عکس زدن و اینها هیچ لزومى ندارد. اگر هزینهاى نداشته باشد، لزومى ندارد؛ اگر هزینه داشته باشد، اشکال هم دارد. هیچ لزومى ندارد کارهاى پرهزینه را انجام بدهند »
همین مطلب در :
مواردی که در قالب چند نکته خواهد آمد را احتمالاً قبلاً بنحو دیگری بصورت تک خبر مطالعه کرده باشید لیکن تجمیع آنها به شکل دیگری دیگری جلوه کرده و موجبات ایجاد سئوالات فراوانی خواهد شد .
نکته اول : ع ن مسئول دفتر سابق امام جمعه سابق شیراز و مسئول سابق ستاد نماز جمعه است که هم اکنون به جرم زمین خواری و اخلال در سیستم اقتصادی کشور با خرید میلیاردی سکه و ارز به همراه آن فرزندش که قصد استفاده از سندی جعلی برای آزادی پدر را داشت در زندان به سر می برد .
مدتی پیش وبلاگ شخصی حسین قاسمی با انتشار مطلبی با عنوان دردنامه چنین نوشت :
- درسال ۱۳۸۶یک موسسه اقتصادی وابسته به یکی از دستگاههای حکومتی درفارس پس از تغییر نام ،بدون رعایت تشریفات قانونی،با قیمتی بسیار پایین توسط یک مقام مذهبی استان به یکی از افراد نزدیک خود (ع ن ) ، واگذار گردید.
به عنوان مثال یک قلم از موارد فروخته شده یک مجتمع آموزشی در یکی از بهترین نقاط شهر شیراز می باشد که ان وقت بالغ بر ۶میلیارد تومان ارزش گذاری شده بود،به قیمتی در حدود چند میلیون تومان.
خریدار در یک سند نحوه خرید این موسسه که هزاران هکتار زمین واملاک مسکونی داشته را چنین توصیف کرده است:
"درسال ۱۳۸۶پس از اتمام ماموریت اینجانب دردفتر {.....} دراستان فارس و {....} شیراز بنا به پیشنهاد ایشان موسسه اقتصادی {....} که به موسسه {...} تغییر نام داده بود واینجانب مدیر عامل ان بودم براساس قیمت گذاری به اینجانب واگذار گردید که اینجانب اعلام کردم که وجهی ندارم که بپردازم که ایشان قبول کردند بمدت ۳سال از خود موسسه در بیاورم و بپردازم ..."
البته با عرض تاسف بخش عمده همین مبلغ ناقابل نیز تا کنون از ایشان وصول نشده است.
مجتمع آموزشی فوق الذکر که بنا بر ارتباطات ویژه این شخص به وی واگذار شد امروز یکی از مدارس معروف مذهبی شهر است لیکن روش تبلیغ مذهب در آن تکیه و تمرکز بر روی مسائل مختلف فردی و پررنگ کردن اسلام شخصی با برگزاری مناسبتهای مذهبی و بعضاْ ملی است و این تکیه بر مسائل فردی در اسلام را با توجه به شباهت در روش و نام مدرسه با مدرسه ای دیگر در تهران مسئله ای تامل برانگیز یافتم .
اگر اطلاع داشته باشید پس از ورود امام خمینی به ایران بعنوان اولین محل اسکان در مدرسه رفاه و مدرسه علوی تهران سکنی گزیدند . مدرسه علوی یکی از مدارسی است که تقریبا همزمان با راه اندازی انجمن حجتیه شروع بکار کرد .
امام در سالن این مدرسه در تاریخ 30 بهمن 57 با جمعی از معلمان و کادر مدرسه ی علوی دیدار داشتند. ایشان در سخنان بسیار مهمی خطاب به متصدیان و معلمین این مدرسه فرمودند:
« البته شما، متصدیان مدرسه «علوى»، از قرارى که تا حالا به من گفته اند- من خودم کارى به کار این امور ندارم لکن از قرارى که من شنیدم- بسیار خوب عمل کردید. بچه هاى ما را خوب تربیت کردید. فقط یک نکته بوده است که اشکال داشتم، و آن نکته را از این به بعد شما مورد نظرتان باشد؛ و آن اینکه بچه هاى ما در هر زمانى موافق آن زمان باید تربیت بشوند. در روایات هم هست که بچه هاتان را تربیت کنید به غیر آن طورى که خودتان هستید،[1] براى زمان آتیه. براى اینکه اینها در زمان آتیه باید دست به کار مملکت و کشور بشوند. شما بچه ها را از سیاست، از این طور چیزها دور نگه ندارید.
دور نگه داشتن بچه ها از سیاست اساس این مى شود که وقتى وارد در اجتماع شدند، مثل یک آدم کورى وارد اجتماع بشوند. خود اشخاصى که مى خواهند بعد در این مملکت در این کشور زندگى بکنند و مقدرات این مملکت دستشان باشد، آنها باید آگاه باشند از همه خدعه هایى که کرده اند، از همه کارهایى که استعمار کرده، از همه عقب نگهداری هایى که به دست اینها واقع شده، اینها باید به دست شما و به تعلیم شما به آنها گفته بشود. آنها را وارد کنید در مسائل روز. آنها مطلع باشند از مسائل روز.
اگر خداى نخواسته در این [مورد] قصور بشود یکوقت مى بینید که چهره هاى منحرف که وارد در مسائل روز هستند غلبه مى کنند بر چهره حق که وارد به مسائل روز نیست. تربیت و تعلیمْ همه جانبه باید باشد؛ یعنى آن مقدارى که کشور احتیاج به آن دارد، انسان احتیاج به آن دارد، خود شخص احتیاج به آن دارد، باید تعلیم و تربیت در آنجا به همه ابعاد باشد. اسلام- اگر مطالعاتى دارید و ان شاء اللَّه دارید در اسلام و در قرآن- اسلام فقط عبادت نیست؛ فقط تعلیم و تعلم عبادى و امثال اینها نیست. اسلام سیاست است. اسلام از سیاست دور نیست»
به نظر بسیاری از نخبگان انقلابی امروز مدرسه علوی و رفاه و حدود ۴۰ مدرسه در تهران به تبلیغ تفکرات انجمن حجتیه مشغولند که از همین روش آموزش اسلام فردی و تفکر جدایی عملی دین از سیاست و تفکر حجتیه ای بهره می جویند و در نهایت نیز تعدادی از دانش آموزان را جذب تشکیلات انجمن حجتیه می کنند .
که تمام موارد مذکور بی کم و کاست در مورد مجتمع آموزشی مذکور در شیراز نیز مطرح می شود .
باید باین نکته نیز توجه داشت که یکی از اصول عملی راهبردی انجمن حجتیه پس از انقلاب تاسیس مدارس غیر انتفاعی و تربیت نیروهایی به شدت ظاهر صلاح و بظاهر دین دار لیکن بی دغدغه نسبت به مسائل انقلاب است که در جای خود بعنوان یکی از خطرات پیش روی انقلاب قابل بررسی است .
نکته دوم : براساس اطلاعات موثق، یکی از اعضای شورای پنج نفره رهبری انجمن حجتیه بایکی از زمین خواران معروف شیراز ( ع ن ) شراکت اقتصادی گسترده ای دارند . این شراکت هم در ایران خصوصاْ شهرکرج وتهران و...،هم درخارج ازکشور درشهر تفلیس پایتخت گرجستان می باشد.
این زمین خوار معروف شیرازی که اخیراْ پرونده بسیار سنگینی دریکی از شعب دادگاههای تهران درمورد اخلال در نظام اقتصادی کشور برایش تشکیل شده است،درماههای پایانی سال۱۳۹۰ با خرید گسترده دلار وسکه ،نقش مهمی در افزایش قیمت ها داشته است.
حال سوال این است که این عضو ارشد انجمن حجتیه کیست؟
وی سالهای اوّلیه پس از انقلاب مسئولیت مرکز اسناد ساواک منحله را دردست داشته است.وجوداو، این فرصت را به انجمن حجتیه داد تا مدارک مربوط به خودشان را از میان پروندهها بیرون بکشند.
این مرکزمهم تا سال۱۳۶۲درقبضه این فرد بود و پس از اینکه امام از اقدامات وی مطلع گردیدند،مسول این سازمان را تعویض فرمودند.
نکته سوم : حسین شریعتمداری در یادداشت روز چهارشنبه کیهان 5/11/90 با عنوان «چه کسانی تحریم را بزک می کنند؟!» به ریشه بیرونی این آشفتگی اشاره کرد و با استناد به برخی از شواهد محسوس آورد افزایش مصنوعی و پرشتاب بهای سکه و دلار که افزایش قیمت سایر کالا و خدمات را نیز به دنبال داشت یک «پروژه» تعریف شده در ادامه تحریم نفتی اخیر اتحادیه اروپا بوده و ...دانست و اضافه کرد :
در این باره اشاره به چند خبر موثق ضروری به نظر می
رسد. ضمن آن که تلاش مراکز اطلاعاتی و امنیتی کشورمان در پی گیری این موارد
قابل تقدیر است.
الف: در آشفته بازار سکه و ارز طی چند روز گذشته، 50 نفر، خریدار کلان بوده اند که فقط یکی از آنها 17 میلیارد تومان طلا خریده است!
ب: در همین مدت کوتاه بیش از 15 تن سکه پیش فروش شده بود.
ج: شاید تعجب کنید و تعجب آور نیز هست که گروهی متشکل از بهایی ها مرتبط
با محافل صهیونیستی با همکاری افرادی از انجمن حجتیه که شاید وابستگی به
انجمن حجتیه پوشش آنها بوده است! در آشفته کردن بازار سکه و دلار طی دو
هفته اخیر نقش موثری داشته اند.
نکته چهارم : در پی اعلام اسامی برخی از اعضای سابق ستاد نماز جمعه شیراز به عنوان زمینخوار ، «عبداله نبی زاده.»، رئیس سابق ستاد نماز جمعه شیراز، با انتشار نامهای مدعی شد: کلیه فعالیتهای انجام شده در این ١٠ سال در مناصب فوقالذکر تحت اشراف و هدایت نماینده ولیفقیه در استان و امامجمعه وقت شیراز بوده است.
اینها تنها گوشه ای از نکاتی است که در ارتباط با فعالیت های علنی و غیر علنی منتسب به انجمن حجتیه بخصوص در مورد شیراز مطرح است که مطمئناً در اذهان بسیاری از مردم بعنوان سئوالهایی بی جواب باقی مانده اند لیکن بنده با افتخار بعنوان یکی از افراد ملت کشور مقتدر و بزرگ جمهوری اسلامی بنا بر حقوقی که اسلام و انقلاب در اختیارم گذاشته است به خود این حق و جرات را می دهم که با نهادهای مسئول بخصوص نهادهای امنیتی و اطلاعاتی این پرسش را مطرح کنم که براستی پشت پرده پرونده زمین خواری و خرید سکه و ارز در فارس چه کسانی و با چه تفکری ایستاده اند ؟
براستی گلوگاههای اقتصادی استان فارس در دهه گذشته در دستان چه کسانی بوده است ؟
اگر پرونده سکه وارز یک پروژه هماهنگ اعضا و مرتبطین انجمن حجتیه است و مفسد شیرازی نیز در برنامه ای هما هنگ دست به چنین اقدامی زده است نباید به پرورش دهندگان و پشتیبانان سابقش نیز به چشم شک و تردید نگریست و باری دیگر زد و بندها و بده و بستانهای پنهان و آشکار ایشان را به مطالعه نشست ؟
آیا مرتبطین و بازمانده های این تفکر هنوز در فضای سیاسی و اقتصادی استان آزادانه فعالیت می کنند ؟
حقیقتاً می توان چشم بر این همه ارتباطات تنگاتنگ میان سران رده اول انجمن حجتیه درکشور ، زمین خوار شیرازی ، امام جمعه سابق شیراز و مدارس همسو و فعالیتهای هماهنگ اقتصادی در جهت تضعیف اقتصاد و شرف جمهوری اسلامی بست و بی توجه از کنار آن گذشت ؟
و آیا در ذهن مسئولین وبرنامه ریزان نیز خطر متحجرین حجتیه ای به همان پررنگی است که امام روح الله خاطر نشان می کردند ؟
حزب الله جانباز و سرباخته حاضر به فداکاری در هر میدانی است و با توجه به آخرین هشدارهای خمینی کبیر در منشور روحانیت چشمهای فضول خود را در هر مکانی بدنبال ریشه های تفکر جمود و فساد خواهد گرداند و با داشته ناچیز خود قلم و بدن اش انتحار خواهد کرد اما آرزوی تضعیف مادی و معنوی نظام اسلامی را بر دل شان خواهد گذاشت .
روح الله کبیر در آخرین نوشته های خود در وصف تفکر حجتیه فرمود :
خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هر گز از فشارها و سختیهاى دیگران نخورده است. وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردى و عبادى شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضیلت شد.
باید مراقب بود که تفکر جدایى دین از سیاست از لایه هاى تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند و یکى از مسائلى که باید براى طلاب جوان ترسیم شود، همین قضیه است که چگونه در دوران وانفساى نفوذ مقدسین نافهم و ساده لوحان بیسواد، عده اى کمر همت بسته اند و براى نجات اسلام و حوزه و روحانیت از جان و آبرو سرمایه گذاشته اند. اوضاع مثل امروز نبود، هر کس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زیر فشارها و تهدیدهاى مقدس نماها از میدان به در می رفت؛ "
"ولى طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس مآبى و دین فروشى عوض شده است. شکست خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز شده اند"
"روحانیون وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزه های علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عده ای با ژست تقدس مابی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر ازاین ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروج اسلام امریکایی اند و دشمن رسول الله"
آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانى نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیر المؤمنین- علیه السلام- که در تاریخ روشن است"
متن حاضر به مناسبت آغاز سال اصلاح الگوی مصرف نگاشته شد لیکن با توجه به تاکیدات رهبر انقلاب به امر صرفه جویی و ترویج فرهنگ ان بنظرم امد بد نیست دویاره انرا در معرض نظر دوستان بگذارم.
پیشاپیش از دوستانی که بهر بهانه ای شروع به کامنت گذاری می کنند عرض کنم که مطلب مربوط به هیچ گروه و جناح سیاسی نیست .
باز هم همه چیز به انسان به انسان باز می گردد .
آوینی پس از بحث و بررسی های مختلف در مبحث نقد تکنولوژی نهایتا جمله ای می گوید که تکلیف بسیاری از سر در گمان این وادی را یکسره و بسیاری از شبهات را بر طرف می سازد .
باز هم همه چیز به انسان باز می گردد.
مگر نه این که انسان مو جودی دارا ی حق انتخاب و اختیار است؟
پس این نحوه بر خورد ما با عالم است که اثر گذاری آنرا بر ما مشخص می کند و این مواجهه غرائز و فطرت ما از طریق اختیار ما با عالم است که نهایتا موجودی که رقم می زنیم را حاصل می آورد.
باز هم همه چیز به انسان باز می گردد.
انسان امروز انتخاب دیگری دارد . او پذیرفته است بی نظمی رنگ و لعاب دار امروز ، تکنولوژی ، بر او ولایت یافته و در سراسر زندگی او جاری شود او تکنولوژی را محرم الاسرار زندگی خود حتی در خصوصی ترین حالات و سکنات کرده است. انسان امروز با تکنولوژی میخوابد باتکنولوژی بیدار می شود دست پخت تکنولوژی را می خورد و ضایعات آنرا در چرخه تکنولوژی بازیافت می کند او از طریق تکنولوژی ارتباط بر قرار می کند با تکنولوژی بازی می کند ، رشد می کند، تکنولوژی را هدیه می دهد و آنرا هدیه می گیرد . او ساعات متمادی چون مستان جادو شده در برابر جعبه جادویی تکنولوژی خیره می ماند ، به تکنولوژی گوش میسپارد و احساسات خود را در خدمت نوت های ملودی و موسیقی های حاصل از تکنولوژی می گذارد . حتی برای ورزش و به تحرک در آوردن بدن و عضله های تنبل و بی حرکت زندگی جدیدی که نیاز به تحرک انسان ندارد چرا که تکنولوژی خود این تحرک را بر عهده گرفته است باز به اسباب ورزشی تکنولوژی ساز پناه میبرد.
نحوه نگاه و رفتار انسان با تکنولوژی است که تاثیر آن بر انسان را رقم میزند. قرار بود تکنولوژی در خدمت انسان و اهداف والای انسانی باشد . در خدمت رفع مشکلات پیش روی تکامل بشر به سمت تعالی و تکامل نه رفاه افسار گسیخته و نیاز های کاذبی که مرز و توقفگاهی نمی شناسد .( به واسطه تولید روز به روز و گاه ساعت به ساعت مدل های جدید زمینه این نیاز ها نیز پایانی ندارد )
انسان آینده در خانه هایی زندگی خواهد کرد که در آنها معماری ، ابزار ، نما ، تزئینات و امکانات همه و همه بصورت همه جانبه در اختیار او قرار خواهند گرفت خانه هایی با معماری مبتنی بر محوریت آشپزخانه و وجود یخچالهای بزرگ مجهز به سیستم پخش تلویزیونی ، خانواده های یک نفربا فرزند خردسالش که تا سنینی مشخص اجازه زندگی با او را ندارد به همراهی یک حیوان خانگی به عنوان همدم انسانهایی جدید که خود خواهی آنها (به علت سیطره روحیه تکنولوژیک که اصطلاحا بیشترین سود با کمترین هزینه است در اثر اصطکاک همه جانبه با تکنولوژی وسرایت روح حاکم بر آن در زندگی انسانی است ) اجازه سازش و کو تاه آمدن در برابر اختلافات سلیقه ای در زندگی مشترک با فردی دیگر به عنوان همدم انسانی را نیز نمی دهد اما حیواناتی چون سگ و گربه به علت وجود خصیصه وفا داری و عدم وجود اختیار تمکین در برابر وی به عنوان یک راه ساده و کم هزینه رسیدن به یک همدم مورد توجه قرار می گیرد.
انسان امروز کاردستی های خود که نظم طبیعی و واقعی آنرا به بهانه ایجاد نظمی نوین بر هم زده و تکنولوژی می نامد ( او آنرا نظم می پندارد ) بوجود آورده تا خودی که جزوی از طبیعت حاصل دست یک نظم آفرین مطلق است را با جعبه های ماشینی به رفاه برساند و چه اشتباه می پندارند آنان که رفاه اینگونه را همان سعادت و خوشبختی می دانند .
اما فطرت او بالاخره این سبک بی نظم ولی رنگ و لعاب دار را پس می زند و او جبرا برای فرار از این عدم آرامش ناشی از فشار های روحی حاصل از عدم تطبیق وجود خود و این بی نظمی زیبا به دامان طبیعت پناه می برد .
بازهم همه چیز به انسان باز میگردد .
اما تکنولوژی از کدامین راه تا به این حد بر ما و زندگی ما استیلا یافته ؟
تکنولوژی از همان راهی وارد شد و سپس توسعه یافته و بر بسیاری از وجوه زندگی ما تسلط یافت که ما با توجیهات مثلا عقلانی به آن اجازه دادیم ، او ازراه توجیهات ما در مورد کابردها و فواید خود عبور می کند . انسان جدید با آنکه نیاز به داشتن خیلی چیزها ندارد بخاطر تحریکات حاصل از تبلیغات یا احساسات نفسانی خود اقدام به تهیه آنها می کند تلویزیون بزرگتر ، سینمای خانگی لپ تاپ مدرن تر ، ماشین مدل بالاتر ، مدرک معتبر تر و سطح بالاتر ...
آیا ما واقعا به آنها نیاز دارم ( البته این بستگی به نوع دید شما نسبت به جهان نیز دارد ما از نگاه یک انسان مسلمان می نگریم مگر نه انسانهایی که اهداف متعالی ندارند بگذار در غفلت بمانند ما خواهان رسیدن به تعالی و تکاملی هستیم که پیامبر آخرین با متکامل ترین روش زندگی با نام اسلام به ما ارائه داد ) آیا اگر این امکانات را فراهم نکنید واقعا در مشقت می افتید ؟ اگر شما فیلم سینمایی هالیوودی نگاه نکنید کدام نیاز اساسی اتان دچار خدشه می شود؟ اگر ماشینتان مدل پایین تری باشد چه ؟ این ها نیازهای واقعی بشر نیستند کما اینکه انسانهای 50 سال پیش که از هیچ کدام از اینها بهره ای نداشتند و نیازی به آنها حس نمی کردند .
اما اگر این نیازهایی که زندگی جدید و روحیه تکنولوژیک بر ما تحمیل کرده را بپذیریم باید برای تهیه آن نیز از همان روش بهره ببریم یعنی بیشترین سود با کمترین هزینه .
برای تهیه نیاز های غیر واقعی رو به فزونی جدید باید چه تدبیری اندیشید؟
آیا دزدی ، رشوه گیری ، اختلاس و فساد بهترین راه برای تهیه هزینه های این نوع زندگی نیست؟ هم کم هزینه هم پر سود!
براستی اگر نیاز ما با خرید مقدار خاصی از یک محصول بر آورده می شود چه ضرورتی است که مقدار بیشتری از آن را با اختلاف قیمت کمتری می خریم و چون تهیه شد برای جلوگیری از اتلاف مجبور به مصرف آن میشویم ، این مصداق مصرف بیش از نیازاست . (بطور مثال بسته های کوچک و بزرگ غذایی که بسته کوچک فلان قیمت را دارد و بسته بزرگتر فلان + کمی بیشتر ).
چرا ما بسیاری از کار هایی که خود توان انجام آنرا داریم را برای فرار از کار به ماشینها می سپاریم ؟؟؟ از ظرف شویی تا خرد کردن سبزیجات و سرخ کن سیب زمینی و گرم کردن فلان و سرد کردن فلان ؟؟؟
جهیزیه های ایرانی های نسل جدید را دیده اید؟ براستی چقدر از این وسائل مورد نیاز هستند؟ به اسم بروز بودن در دنیای تکنولوژی سر وقت به بازار آمدن مدل جدید ، محصول باید تهیه شود از دوربین عکاسی دیجیتال تا موبایل و ماشین و آپ دیتهای نرم افزار های کامپیوتری .
؟-؟و؟؟؟+؟=؟
هزینه کردن برای ابزاری که نیازی به آن نداریم اما حرص وولع که خود را در پس پرده توجیه با لفاظی در مورد کاربردها پنهان کرده ما را به آن سوق می دهد و ما دفاعی نمی کنیم کاملا تسلیم خواشهای نفس هستیم.
راه چاره چیست آیا باید تکنولوژی را به کناری نهاده و مانند انسان نخستین زندگی کنیم؟
از آن بر بام نیز نیافتیم خیر منظور نویسنده این نتیجه گیری نیست هدف ما از طرح نقد تکنولوژی و روحیه حاصل از آن که یک سبک زندگی را حاصل کرده این است که انسان در مواجهه با ابن ابزار ، تعادل فکر و روح و نگرش به مبدا و معاد زندگی نوع بشر را فراموش نکند ( در این زندگی 60-70 ساله بجای دوندگی و دل مشغولی به تامین نیاز هایی که اجازه لحظه ای تفکر و تامل در ذات خود و جهان را به او نمی دهد و سیر تکراری تولد- رشد - مهد کودک – دبستان – راهنمایی- دبیرستان – دانشگاه – سربازی – ازدواج – کار - تولد نوزاد – رشد نوزاد و تکرار این چرخه برای فرزند و بالاخره مرگ ، عبرتی برای او نمی شود) کمی با خود و گرداننده عالم خلوت کرده و با خود بیاندیشد که این زمان در حال سپری که به او اعطا شده قرار است به چه بگذرد و تکنولوژی امروزه اجازه نیابد با هیاهو و خوش رقصی هوش او را برباید و عمری را در غفلت بگذراند.
ما این مسائل را باز گو می کنیم تا انسان امروز در دو راهی چگونگی استفاده ازابزارهایی که می تواند عامل سعادت او باشد راه دیگری را نپیماید و بجای استفاده او از این وسائل در راه تکامل خود ابزارها او را در خود مستحیل نکنند . اینترنت ، موبایل های همه کاره ، دستگاههای پخش دیجیتال موزیک و فیلم ، وسائل خانه تمام ram و cpu او را در خدمت خود نگیرند بلکه او در سیر تکاملی خود هر چه قدر که نیاز دارد از تکنولوژی بهره ببرد.
باز هم همه چیز به انسان باز می گردد.
امروز مجاهدین و مبارزین وظیفه ای دیگر دارند.
سنگر ها و خاکریز های جدید مقاومت ، باید در برابر خواسته های نفسانی بنا شود ، در برابر نفس اماره سرکشی که امروز با توجیه کاربردها دارد مصرف بی حد بسان توسعه یافتگی را به واسطه حرص و طمع خویشتن بر ما چیره می کند.
اگر جهاد اکبر از جهاد اصغر بزرگتر و سخت تر است . اما جهاد اکبر بدون جهاد اصغر امکان وجودی نمی یابد امروز اما دشمنان جبهه های درون و برون چنان مستحکم و هماهنگ پا به میدان کارزار گذاشته اند که مقاومت در برابر آنها نیز جز در میدان درون و برون بصورت هماهنگ امکان پذیر نیست ( غفلت از هر کدام از این وجوه میدان همانا و ضربه خوردن و تهاجم و شبیخون وقتل عام شدن در آن همان )
جهاد اصغری اکبر و جهاد اکبری اصغر
باید الگوی مصرفی نو بر مبنای نیازهای واقعی هر فرد در راه رسیدن به هدف وی توسط خود او تهیه شده و عملی شود. نه کنار گذاشتن تکنولوژی در برابر انسان عقلانی است و نه کنار گذاشتن خود و هدف زندگی انسان در برابر تکنولوژی پس در واقع الگوی مصرفی قابل پذیرش است که با توجه به اقتضائات فردی در راه طی طریق الی الله و برطرف کننده نیازها و احتیاجات واقعی باشد . همچنین ذکر و یادآوری و محاسبه نفس در برابر عملکرد و مصرف می تواند اختیار انسان را از تکنولوژی زدگی آفت زدایی کند.
اقای ن که اکنون به جرم اقدام علیه امنیت ملی با خرید میلیاردی سکه و ارز و زمین خواری با پرونده ای با بیش از 400 نفر شاکی و... در زندان است دست پرورده سیستم مفسد پروری است که ریاکارانه در پوسته تدریس اخلاق پوست از سر وکله مردم میکندند و ثروتهایی در دستانشان تل انبار شد که ن فردی یک لا قبا که روزی با موتور قدیمی اش به دفتر امام جمعه شیراز میرفت امروز صاحب مال و منال فراوانی است که ... امروز زالوی گردن کلفتی است که به تهدیدی علیه امنیت ملی مردم و مستضعفین تبدیل شده است و خدا لعنت کند ان دستی که وی را پرورش داد و حاشیه امنی برایش فراهم آورد که فرصت رشدی اینچنین برایش فراهم شود .
ناگفته نماند اقای ن مدرس قران و دینی هستند فردی ظاهر الصلاح و برگزار کننده دائم مراسم ها مذهبی و انشا الله خدا از ایشان قبول کند .
امروز سرآغاز فهرست بلند مسائل کشور , مسئله ی عدالت است . دانشجوی جوان اگر چه خود برخاسته از قشرهای مستضعف جامعه هم نباشد , به عدالت اجتماعی و پر کردن شکافهای طبقاتی به چشم یک آرزوی بزرگ و بی بدیل می نگرد.
این احساس و انگیزه در دانشجو , پر ارج و مبارک است و می تواند پایه ی قضاوتها و برنامه های عملی او برای حال و آینده باشد. اگر عدالت ـ عدالت واقعی و ملموس و نه فقط سخن گفتن از عدالت ـ آرزو و آرمان و هدف برنامه ریزی هاست , پس باید هر پدیده ی ضد عدالت در واقعیات کشور مورد سووال قرار گیرد.
مسابقه ی رفاه میان مسوولان , بی اعتنایی به گسترش شکاف طبقاتی در ذهن و عمل برنامه ریزان , ثروت های سربرآورده در دستانی که تا چندی پیش تهی بودند , هزینه کردن اموال عمومی و اقدامهای بدون اولویت , و به طریق اولی در کارهای صرفا تشریفاتی , میدان دادن به عناصری که زرنگی و پررویی آنان همه گلوگاههای اقتصادی را به روی آنان می گشاید , و خلاصه پدیده ی بسیار خطرناک انبوه شدن ثروت دردست کسانی که آمادگی دارند آنرا هزینه ی کسب قدرت سیاسی کنند و البته با تکیه بر آن قدرت سیاسی اضعاف آنچه را هزینه کرده اند , گرد می آورند.
اینها و امثال آن نقطه های استفهام برانگیزی ست که هر جوان معتقد به عدل اسلامی , ذهن و دل خود را به آن متوجه می یابد و از کسانی که مظنون به چنین تخلفاتی شناخته می شوند پاسخ می طلبد و همچنین در کنار آن از دولت و مجلس و دستگاه قضایی , عملکرد قاطعانه برای ریشه کن کردن این فسادها را مطالبه می کند.
امروز این مهمترین و مطرح ترین مسئله ی کشور ماست و نسل جوان دانشجوی متعهد و مومن نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت بماند.
توفیقات همگان را از خداوند متعال خواستارم .
والسلام علیکم و رحمه الله سید علی خامنه اى 06 / 08 / 1381
سکوت چند ساله جریان عدالتخواه نشان داد که در این استان جز جریان عدالتخواه جریان دیگری نه بفکر مردم و مستضعفین است و نه عرضه تحول و رشد دادن سیستم دارد .
انشا الله حرکتهای جدید نئو عدالتخواهانه فضا را معطر خواهد کرد
لینک های مرتبط:
به عنوان مثال یک قلم از موارد فروخته شده یک مجتمع اموزشی در یکی از بهترین نقاط شهر شیراز می باشد که ان وقت بالغ بر ۶میلیارد تومان ارزش گذاری شده بود،به قیمتی در حدود چند میلیون تومان.
خریدار در یک سند نحوه خرید این موسسه که هزاران هکتار زمین واملاک مسکونی داشته را چنین توصیف کرده است:
"درسال ۱۳۸۶پس از اتمام ماموریت اینجانب دردفتر {.....}دراستان فارس و{....}شیرازبنا به پیشنهاد ایشان موسسه اقتصادی{....}که به موسسه {...}تغییر نام داده بود واینجانب مدیر عامل ان بودم براساس قیمت گذاری به اینجانب واگذار گردید که اینجانب اعلام کردم که وجهی ندارم که بپردازم که ایشان قبول کردند بمدت ۳سال از خود موسسه در بیاورم وبپردازم ..."
البته با عرض تاسف بخش عمده همین مبلغ ناقابل نیز تا کنون از ایشان وصول نشده است.
به چه کسی باید این درد را گفت؟ایا این دروغ است؟ایااین هم نشر اکاذیب است؟پس راست کدام است؟
تاکی عده ای بنام دین واسلام اینگونه می خواهند کلاه مردم رابردارند؟خدا وند از سر تقصیراتتان نگذرد اگر می خواهید بخورید وکوفتتان کنید چرا بنام دین وارزشها می بلعید؟هزینه بی اعتمادی وبدبینی که درمردم به ارزشها وانقلاب بواسطه بلعیدن بنام دین ایجادمی کنید بمراتب بالاتر از هزینه مادی ان می باشد.
۲- گیرم که امثال مرا راباتبانی وزور وزر وتزویر به بند کشیدید وخفه کردید،ایا قضاوت تاریخ را هم می توانید به راحتی تغییر دهید؟تاریخ در فردایی که شاید نه من باشم ونه شما ،براساس اخبار واسناد طبقه بندی شده دستگاههای مسئول چه قضاوتی خواهد کرد؟
من یک کارگر زاده هستم ،نه اقازاده ام ونه سناتورزاده ودر این روزگار غربت حرف حق ودر این روزگاری که ترس از دست دادن پست هابر زبان بسیاری قفل زده است ،برای سلامتی اقایان واقازاده هاشان می توانیدمرا قربانی کنید ولی از خدا بترسید،از خدابترسید.
۳- مگر یکی از نهادهای نظارتی کشور در گزارش محرمانه ومبسوط خود به تاریخ ۳۱/۱/۱۳۸۹براساس گزارش مدیران متولی زمین رسما اعلام نکرده اند که :
"از مجموعه فقط ۲۶۴۸هکتارزمین واگذارشده به موسسه {...}،۱۷۸۶هکتار از اراضی موصوف که در تصرف این موسسه است فاقد هرگونه قرارداد می باشد"
هم چنین در همین گزارش بسیارمهم امده است :
"بالغ بر ۶۰۰۰هکتار از اراضی زراعی وباغهای استان غیرقانونی توسط همین موسسات تغییر کاربری داده شده اند"
ایا همین اراضی به قیمت هر متر مربع تنها ۲۵ تومان(۲۵۰ ریال)به این نورچشمی ها وموسسات خاص داده نشده است؟تازه دوباره به همین قیمت هم اعتراض کرده اند وپنجاه درصد تخفیف گرفته اند یعنی هرمتر مربع ۱۲۵ ریال،که البته به دلیل عدم پرداخت بهای زمین ها تا سال ۱۳۸۳ گویا دوباره به قیمت مفت همان ۲۵۰ ریال برگشته است.
یعنی هر قطعه هزار متری فقط وفقط به قیمت حداکثر ۲۵۰۰تومان به اینها فروخته شده است،البته این غیر از تصرف های غیر قانونی است که اول می رفتند تصرف می کردند وبعد دیوار هم می کشیدند ومی فروختند بعد تازه به منابع طبیعی یا امور اراضی نامه می نوشتند که ما زمین را تصرف کرده ایم فلذا سریعا واگذار شود.
درجای دیگری از این گزارش امده است:
"مدیران وقت استان درمنابع طبیعی وامر زمین از یکسو عضو هیات مدیره موسسه{...}بوده اندواز سوی دیگر درقالب موسسه فوق ،متقاضی دریافت اراضی ملی بوده اند "
این را به چه کسی باید گفت؟که اقایان از جایگاه عضوهیات مدیره موسسه{...}به خودشان به عنوان مثال مسئول منابع طبیعی نامه می زده اند ودرخواست زمین می کرده اند،بعد خودشان با پیشنهاد خودشان موافقت می کرده اند وکلی هم از پیشنهاد دهنده تشکر می کرده اند.
البته این تمام قصه نیست،بعد همین نهاد های متولی نامه می زده اند به موسسه مذکور و تقاضای چند قطعه زمین برای مدیران وکارمندانش می نموده اند!!
درهمین گزارش امده است:
"حسب نظر کارشناسان مربوطه حداقل ۳۰درصد از سطح مفید عرصه های کشاورزی وباغها توسط این موسسات از بخش کشاورزی خارج شده اند."
یا باز امده است:
"بنا به گزارشهای موجود قریب به ۶۰۰۰۰شصت هزارحلقه چاه اب پس از انقلاب درفارس حفر ومورد بهره برداری قرار گرفته درحالیکه تعداد چاههای مذکور قبل از انقلاب اسلامی حدود ۹۵۰۰نه هزار وپانصد حلقه بوده است،همچنین نفوذ سالیانه اب درسفره های زیر زمینی حدود۷میلیاردمترمکعب ومیزان برداشت از ان حدود ۹میلیارد مترمکعب می باشدلذا استان مذکور درمرز بحرانی بهره برداری از اب قراردارد."
۴-چون به لحظات نورانی اذان صبح به افق تهران رسیده ایم،فعلا به این مقدمه بسنده می کنم .التماس دعا
پس از درج مطلبی در سایت شیرازنا در مورد زمینخواریهای شیراز و نقش آقای حائری شیرازی در آن و بار نشر ان توسط دیگر ساتهای خبری استان بر ان شدم تا مطب زیر را که در همین مورد نوشته بودم باز نشر دهم شاید که مورد استفاده قرار گیرد .
با شروع حرکت مبارزه با مفاسد اقتصادی در استان فارس توسط دانشجویان انقلابی و عدالتخواه ، مافیای مفسد استان دست به هجمه رسانه ای سنگینی بر ضد چند دانشجوی بی پناه زدند و شایعات و تهمت های فراوان برای خاموش کردن این حرکت اصیل که در سفر رهبر انقلاب به تائید ایشان رسید نیز براه انداختند . اما امروز با گذشت 3 سال از آن روزها و خوابیدن فضای دروغ وتهمت میتوان با منطق و نگاه منصفانه به تماشای عملکرد آقایان مسئول بخصوص متهم اصلی پرونده آقای حائری طی این حوادث نشست .
با صدور اولین بیانیه دانشجویان عدالتخواه که درآن از نمایندگان سه قوا در استان یعنی دادگستری ونمایندگان مجلس و استاندار خواسته بودند با قدرت و بدون محافظه کاری حقیقت این ماجرا را روشن کنند .
هنوز یک هفته نگذشته بود که آقای حائری در خطبه های نماز جمعه در حالی که انتظارمی رفت در موضعی منطقی و اسلامی خواستارتحقیق وتفحص و روشن شدن حقیقت شایعات در مورد ستاد نماز جمعه و شرکتهای باغشهری ، فرزندان خود شوند دانشجویان را مورد هجمه قرار داده و با جملاتی که به ظاهر بخشش و عفو را در برداشت گفتند : من این دانشجویانی که باسم عدالتخواهی به من تهمت زده اند را نیز مانند منافقین سال شصت می بخشم .
این البته اولین دفعه ای نبود که جناب حائری بجای پاسخگویی درمورد عملکرد خود واطرافیان به دفاع همه جانبه از باغشهرها می پرداخت دست اندرکاران استان بخوبی میدانند که اقای حائری بارها و بارها در حمایت عملی از اطرافیان مفسد خود تا انجا پیش می رفت که بیش از ده بار تهدید به استعفا کردند وهر بار نیز افرادی ناشناخته طوماری از طرف مردم شیراز امضا کرده وخواستار ماندن ایشان در این پست می شدند ولی بعد از استعفای ایشان بنا بر اعلام مسئول ائمه جمعه فارس ایشان ۳ بار بیشتر استعفا نداده است و آن هم بعد از سفر رهبری بوده وی چندین بار نهادهای امنیتی که قصد برخورد با اطرافیان را داشتند نیز از این کار منع کرده بود ، وی با علم کامل به عملکرد اطرافیان و با بالا گرفتن فساد برخی را اخراج می کرد و پس از مدتی دوباره انها را بکار می گرفت ولی در روند باغشهری خللی ایجاد نمی شد.
بلطف خدای متعال فضای مبارزه با مفاسدی که توسط چند دانشجوی انقلابی با کمترین امکانات بوجود آمد آنچنان ضریب گرفت که مافیای باغشهری بواسطه پیش بینی برخورد قاطع و قریب الوقوع رهبر انقلاب با آن با استعفای آقای حائری از هم پاشید و در گامهای بعدی پستهای کلیدی استان بمرور از دست آنان خارج شد .
روی کار آمدن احمد زاده استاندار جدید که روحیه ای عدالتخواه و انقلابی از خود نشان داد امید جدیدی در دل عدالتخواهان ایجاد کرد وی با حذف چهره های سیاسی و وابسته به جناح راست که همگی بالاتفاق همراهی خود را چه با سکوت خود چه همراهی مشترک با مافیای باغشهری نشان داده بودند دستهای قدرت این گروه را از فضای استان قطع کرد اگر چه که روند عملکرد بعدی وی به سوی دیگری رفت.
در این میان قاسمی رئیس حراست استانداری ، فرماندار شیراز شد وی از همان شروع دوره مسئولیت خود شمشیرمبارزه با مفسدین استان را که قبلاٌ با استفاده از اختیارات خود در حراست استانداری سوابق و روابط آنها را شناخته بود از رو بست و وارد گود شد بمرور نام مفسدین مستقر در ستاد نماز جمعه و شرکتهای باغشهری اعلام شده و پرونده آنها به دادگستری ارجاع داده شد .
از جمله این اسامی مسئول سابق ستاد نمازجمعه و شرکت فلاحت در فراغت بود وی نامه ای نوشت و طی نامه ای چنین گفت کلیه فعالیتهای انجام شده در این ١٠ سال در مناصب فوقالذکر تحت اشراف و هدایت نماینده ولیفقیه در استان و امام جمعه وقت شیراز (آقای حائری ) بوده است.
و قبلاْ مدعی شده بود از تمام دستورات ایشان نسخه کتبی دارد .
این سخن مسئول سابق ستاد نمازجمعه و شرکت فلاحت در فراغت بر آقای حائری بسیار گران آمد و وی نیز برای رفع اتهام نامه ای به دادگستری نوشت و چنین گفت .
«خلاف قانون و خلاف مقررات و خرید افراد برای عبور از قانون در هر صورت از دید اینجانب مردود است. در مورد افرادی که در گذشته با اینجانب کار میکردند، هیچ تفاوتی با دیگران نیست. بلکه مسئولیت آنان سنگینتر است. اگر خلاف ثابت نشود مفتری هر چند از مسئولین باشد، باید معرفی و مجازات شود.»
حائری اگر چه با این نامه سعی در رفع اتهام از خود کرد اما این سئوال در اذهان باقی ماند که:
چرا این نامه و تقاضای برخورد با فساد در دفتر ایشان و شفاف سازی حقیقت برای مردم و دلسوزان انقلاب که به دفتر نماینده رهبری به چشم دیگری می نگریستند وبرایشان باور این همه فساد و ظلم از سوی اطرافیان نماینده رهبر بعید می نمود زودتر صادر نشد ؟
چرا در این همه سال که حرف و حدیث فساد در باغشهرها در زبان مردم می گشت ایشان با استفاده از اختیارات خود برای فعالیت اطرافیان حاشیه امن ایجاد می کردند ؟ وچرا امروزکه خود آقای حائری در مظان اتهام قرار دارد چنین ژست عدم تفاوت میان مفسدین نزدیک و غیر گرفته اند.
در همین حین جلسات سخنرانی با نام ولایت فقیه در دانشگاه شیراز براه افتاد که در عمل به تریبونی برای ترمیم چهره آقای حائری تبدیل شده بود .
پس از اتفاقات فوق الذکر دانشجویان عدالتخواه نامه ای به آقای حائری نوشتند و درآن از وی خواستند با توجه به نامه مسئول سابق دفتر نمازجمعه که اعلام کرده بود تمام فعالیتهای بنده زیر نظر آقای حائری انجام شده در جلسه ای دانشجویی حاضر شوند و پاسخگوی سئوالات دانشجویان باشند .
جالب اینکه اقای حائری با تعطیل کردن جلسات به بهانه اولویت داشتن سخنرانی نماینده حاضر ولی فقیه در استان جناب آقای ایمانی در مورد ولایت فقیه هیچ پاسخی برای این سئوال نداد .
چندی بعد پسر آقای حائری نیز بعنوان مفسد اقتصادی اعلام شد که این البته یکی از ده ها پرونده ماست مالی شده وی بود که با فشار قاسمی به مرحله حکم رسیده بود ، مسئول دفتر آقای حائری در مصاحبه ای با برائت جستن از طرف ایشان از پسرشان سعی در رفع اتهام از ایشان کرد و ضمنا اعتراف کرد که پدر از فعالیتهای پسر اطلاع داشته است .
چندی بعد تر قاسمی با فشار متنفذین استان و روابط پنهانی مفسدین بر کنار شد .
حائری دانسته یا نادانسته ، در نقش مقصر یا مدیری بی عرضه که اطرافیانش با سو استفاده از او در این همه سال از جایگاه وی برای رانت و زمین خواری و ظلم به مردم بیچاره استان بهره بردند متهم ردیف اول پرونده زمین خواری در استان است .
البته پرونده سیاه دادگستری فارس در ماست مالی تضییع حقوق مردم و عدم رسیدگی به مفاسد اقتصادی این مافیای فارس همچنان مفتوح است بقول رهبری با دستمال کثیف نمی توان شیشه را پاک کرد .
بعد نوشت:
با برکناری قاسمی و باز پس گیری مناصب استان توسط جناح راست و یک دست شدن فضای استان به سمت راست و حذف هر تفکر دیگر پسر جناب حائری با حکم دادگاه تجدید نظر در دوران رئیس دادگستری فارس که چندی پیش خبر داده بود در فارس چیزی بنام زمین خواری وجود ندارد از شش سال حبس و پرداخت 366400000 ( سیصدو شصت و شش میلیون و چهارصد هزار) تومان و 402400000( چهارصدو دو میلیون و چهارصد هزار) تومان جزای نقدی و رد وجوه مآخوذه تبرئه شد و پرونده فسادی که پدر نیز به آن معترف بود ماست مالی شده و به بایگانی رفت .
نوشته های دوستان :
آقازاده متهم به زمین خواری در شیراز تبرئه شد + تصویر حکم دادگاه سایت تریبون مستضعفین
شجاع الدین حائری شیرازی از تمام اتهامات تبرئه شد
یک سوال غیرحقوقی در خصوص پرونده «فرزند آیت الله»
... و «فرزند آیت الله» تبرئه شد!-سعید ساسانیان
علی رغم خبری که یک از رسانه های استانی در مورد بازار شیطان منتشر کرده و و از زبان یکی از اعضا شورای شهر و فرماندار شیرازکه به بازدیدبازار شیطان رفته اند این بازار را محل داد وستد اجناس دزدی و اکثر فروشندگان را معتادان و مجرمان معرفی کرده اند و انگ غیر اسلامی بودن را به آن زده اند بنده نظر دیگری دارم مسئولین محترم که احتمالاْ برای اولین بار از پشت میزهای خود خارج شده و به این بازار ها سر می زنند باید بدانند هر کس که لباش کهنه و مندرس داشت و از فقر مالی برای گذران زندگی و سیر کردن شکم خانواده اش که درروایات ما همتراز جهاد فی سبیل الله تعبیر شده ، مجبور به خرید و تعمیر و سپس فروش اجناس دست دوم شد معتاد و مجرم نیست و هر جنس دست دومی هم دزدی نیست ، اگر چه که منکر وجود اجناس دزدی در این میان نیستم.
بازار شیطان بر خلاف گفته مسئولین محترم متشکل از افرادی آبرودار و شریف است که در این تنگنای اشتغال ممر در آمد خودشان را در این روش یافته اند و اگر نبود سلامت و شرافت آنها شورای شهر و فرمانداری را نیز یارای مقابله با آنها نبود کما اینکه بازار دیگری در همان نزدیکی که محل خرید و فروش پرندگان وحیوانات است مورد توجه مسئولین قرار نمی گیرد چرا که برای تعطیلی آن باید هزینه برخورد با چاقو کش ها و خلافکارهای پرنده فروش در نظر گرفته شود ( اگر چه که باز هم تمام انها مد نظر نویسنده نیستند ولی اکثریت آنها چنین اند ) .