نوشته های یک قلم

نارنجکی برای تمام فصول

نوشته های یک قلم

نارنجکی برای تمام فصول

پیوندهای روزانه

نمیدانم چگونه یک بهت و حیرت را شرح دهم. دستم می لرزد، لبانم کبود شده و ذهنم به شدت مشوش است. خبر فقط یک جمله بود، یک جمله به ظاهر ساده مثل تمام جمله هایی که هر روز این گوش می شنود از گوش دیگر خارج می گردد. و همین جمله به ظاهر ساده درون مرا مشوش نموده است. جمله این بود:

محمد طاهر حائری از اتهام کلاهبرداری تبرئه شد.

به محض شنیدن این خبر انگار پتک نگاه زنان بیوه کمرم را می شکند، و یا در دریای قطره اشک کودکان یتیم بی سرپناه غرق می گردم.  زنانی که هر روز به فرمانداری می آمدند و با اشک و ناله درخواست می کردند حقشان را از این آقا بستانیم. کودکانی که تمام ارث و سرمایه به جا مانده از پدرشان را در شرکت طوبی آقای شجاع سرمایه نهاده اند و فقط غم نصیبشان شده.

بلند می شوم و شروع به قدم زدن می کنم، دستانم را به هم می مالم، دست در موهایم می کنم و از درد و رنجی که می کشم آه از نهادم بر می خیزد که باز اصالت آقازادگی بر مظلومیت پابرهنگی فائق شد.

شجاع حائری که  به اتهام کلاهبرداری به شش سال حبس و پرداخت 366400000 ( سیصدو شصت و شش ملیونو چهارصد هزار) تومان و 402400000( چهارصدو دو میلیون و چهارصد هزار) تومان جزای نقدی و رد وجوه مآخوذه به شاکیان محکوم شده بود، حالا در دادگاه تجدید نظر به راحتی و مثل آب خوردن از این اتهام تبرئه می گردد و به استثنای چند نفر که باید رد مال گردند( آن هم نه الزام آور) مابقی اگر شاکی باشند باید به دادگاه حقوقی! مراجعه و مراحل دادرسی را طی کنند!. یادم به مردمی افتاد که می گفتند سالهاست که در دادگاه شکایت کرده اند امّا به علتی که همه آن را می دانیم، صدایشان به هیچ جا نرسیده و کسی تره هم برای آنان خرد نکرده است.

حکم دادگاه اولیه شجاع حائری به قدری طبیعی و اظهرمن الشمس بود که پدر او، جناب آقای حائری( نماینده سابق ولی فقیه در استان) در یک اقدام فوری و برای جدا کردن خط و خویش با فرزند، توسط آقا شهاب(فرزند دیگر ایشان) مصاحبه ای رسمی می کند و در آن بر متخلف بودن شجاع صحه گذاشته و از او برائت می جوید.

هر چند که در همان تاریخ مقاله ای نوشتم و این موضع جناب حائری را( مانند نامه ای که به قوه قضائیه پیرامون اعلام زمین خواری برخی از اعضای دفترشان صادر نمودند)  نقد منطقی و موشکافانه نمودم، امّا هم اکنون هم در حیرتم که جرمی که حتی پدر متهم به آن معترف است، و آن را صراحتا نشانه اعمال متخلفانه او می داند، اعمالی که بارها به او تذکر هم داده شده بود، چگونه مردود اعلام می شود. یعنی باید پذیرفت که پدر به پسر تهمت روا داشته است؟ یا اینکه باید احتمال این را بدهیم که شجاع، در یک اقدام شجاعانه دیگر از پدر اعاده حیثیت خواهد کرد؟

در یاداشت هایم سریع مصاحبه جناب محمدحسن(شهاب) حائری را می یابم و دوباره مو به مو می خوانم:

خبرنگار از او می پرسد؟

آیت الله حائری از ماجرا ( تخلفات شجاع) مطلع بود؟ چه عکس العملی نشان داد؟ " . شهاب پاسخ می دهد :

با توجه به اینکه احتمال امتیاز طلبی یا استفاده قهری از آبروی اجتماعی نمایندگی ولی فقیه و امام جمعه متعلق به خودشان نبود، آیت الله حائری واکنش نشان داد و طی نامه ای به فرزندانشان آنان را از اینگونه فعالیت ها نهی کردند. نامه دست خطی ایشان که موجود است و در صورت نیاز منتشر خواهد شد با این جمله آغاز می شود که "شرکت آقازاده ها تشکیل ندهید." البته برادرم این نهی را نپذیرفت.

محمد حسن اظهارات خودشان را چنین ادامه می دهد :

در سفر مقام معظم رهبری در اردیبهشت 1387 به فارس، بنده به عنوان مسئول دفتر آیت الله حائری که مخالف کار برادرم بودم، توفیق داشتم که مسائلی از جمله این موضوع را با معظم له مطرح کنم و نظرشان را بپرسم. ایشان با توجه به شبه سوء استفاده از اعتبار اجتماعی امام جمعه و در خطر قرار گرفتن آبروی وی که به آبروی نظام مربوط است فرمودند نباید انجام شود. و اضافه فرمودند من این طور فعالیت ها را برای نزدیکان مسئولان درست نمی دانم. بنده از حضرت آقا پرسیدم من مسئولان استان را از نظر حضرتعالی آگاه کنم؟ ایشان تاکید فرمودند حتما این کار را بکنید. در این گفتگو آقا مسعود فرزند مقام معظم رهبری هم حضور داشتند. متعاقب این گفتگو ضمن گزارش مذاکرات به آیت الله حائری و با اشراف ایشان موضوع نهی رهبری کتبا به استاندار وقت آقای رضازاده منعکس شد و وی نیز بخش های مختلف استانداری منعکس کردند تا استفاده قهری یا سوء استفاده احتمالی صورت نگیرد.

در حالی این مطلب را می نویسم که اشک از چشمانم به روی کاغذ می چکد. اشکی که از سر مظلومیت رهبر و این انقلاب جاری گشته است. اشک سوزناکی که هر قطره اش از من می پرسند: به راستی آبروی نظام و انقلاب و رهبرش چقدر با منافع آقا شجاع گره خورده که به راحتی بین آنها این معامله رخ می دهد و حیثیت یک اقا زاده جای حیثیت تاریخ یک ملّت را می گیرد و تا به کی ابروی اسلام باید قربانی منافع و ابروی خاندان های عریض و طویل گردد؟؟؟

یادم به یکی از مصاحبه های جناب خدائیان( رئیس قوه قضائیه فارس) می افتد که در آن گفته بودند اصلا چیزی به اسم زمین خواری وجود ندارد، چون کسی شاکی نیست و مدرکی ارائه نشده!!!!(نقل به مضمون).

آقای خدائیان راست می گویند. چیزی به اسم زمین خواری وجود ندارد، تبعیض قضایی وجود ندارد، مجازات آفتابه دزدان و گردن کشی گرن کلفتان حقیقت ندارد!. همه مردمان بیچاره و مال باخته شیراز، سیاخ دارنگون، سپیدان، داریون ... دروغ می گویند. توهم به هم زده اند. این وسط آقا شهاب راست می گفته.

 پس بیایید مرا و دوستان مرا دستگیر کنید، مایی که سالهاست در پی اثبات مفسده بودن برخی از همین قماش گردن کلفت از خدا بی خبر بوده ایم، بیایید ما را دار بزنید که به ساحت مقدس این آقایان جسارت نمودیم و هر فرصتی که یافتیم فریاد اعتراض و دادخواهی سر دادیم که اینان دارند خون مردم و فقرا و صاحبان انقلاب را می خورند و استخوانشان را به لیسه می کشند. در منطق این جماعت هر کس آقا زاده نیست باید برود بمیرد لابد!

آقا شجاع( که اندازه یک خرمن پرونده از شاکیانش فقط در فرمانداری بایگانی گشت) در دادگاه تجدید نظر تبرئه می گردد و عبدالله شهبازی( نویسنده کتاب اولیگارشی که به انباشت ثروت و زمین خواری در فارس پرداخته بود) در دادگاه تجدید نظر، در همان روز، مجازاتش سنگینتر و  روانه زندان عادل آباد می گردد. و این چیزی جز یک طنز تلخ نیست. 

 ...

پس ای علمای الهی، تا دیر نشده جانتان را در خطر بیاندازید و از حیثیتتان در راه دین و ارزشها مایه بگذارید و فداکاری کنید. شما این ضعفا و مستضعفین و فقرا و محرومین را دست بسته تحویل دستگاه ظالم داده­اید. گروههایی از مردم برده­ی اینان شده­اند و مثل برده­های مقهور و شکست خورده، زیر دست و پای آنان له میشوند.

عده­ای نان شبشان را نمی­توانند تهیه کنند. در هر شهری عده­ای را گماشته­اند که افکار عمومی را بسازند و به مردم دروغ بگویند. مردم نمیتوانند دستی را که به سمتشان میآید تا به آنها زور بگوید، عقب بزنند و از خود دفاع کنند. شما همه­ی این صحنه­ها را می دیدید و کاری نمیکردید. اینان عده­ای ستمگر و صاحبان قدرت­اند که علیه ضعفا و محرومین بسیار خشن عمل می­کنند و به روش غیر اسلامی حکومت می­کنند و متاسفانه بی چون و چرا هم اطاعت می­شوند. در حالی که نه خدا را می­شناسند و نه آخرت را قبول دارند. تعجب می­کنم از شما که این زمین زیر پای ظالمان صاف و پهن است، عده­ای باج بگیر حکم میرانند، و کارگزاران حکومت هم بویی از عاطفه و انسانیت و مهربانی نبرده اند و شما هم باز ساکتید . ( خطبه منای حضرت اباعبدالله)

خدایا مرا خار چشم دشمنان و استخوان در گلوی گردن کلفتان قرار ده و شیرینی شهد شهادت در راهت را نسیب این حقیرتیرن خلقت بفرما.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 بعد نوشت:

 توضیحات فرزند آیت الله حائری درباره پرونده برادرش

 نقدی که بر مصاحبه محمدحسن حائری نگاشتم، پیرامون برائت جناب آقای حائری از پسر شجاع. آقا شهاب ولی حالا چرا؟

 نقدی که به نامه آقای حائری به قوه قضائیه نگاشتم. انقلاب اسلامی یا زمین خواران شیرازی، مسئله این است.

نامه سر گشاده ای که به رئیس قوه قضائیه نگاشتم، پیرامون زمین خواری و مفسده باغشهرها در فارس 

 مقاله ای که پیرامون نقش باغشهرها در ایجاد شکاف و تبعیض طبقاتی نگاشتم . از سیاست های اصلاح طلبی تا نتایج باغشهرها

بخوانیدآ ین مختار - دل نوشته ای از مردم رنج دیده - وبلاگ پسرک چوپان

شیراز اولین حرم آقازاده ها سومین حرم اهلبیت - شعری برای این درد

  • بنده خدا

حرکت عدالتخواهی در شیراز یکی از فعالیتهای موثر و شناخته شده است . اما هر حرکت موثری نیزممکن است در خود دچار اسیبها و معایبی باشد .

 از انجا که هدف اصلی فعالیت برو بچه های عدالتخواه در شیراز اصلاح امور و تغییر مسیر عملکرد برخی مسئولین به سمت آرمانهای بلند انقلاب اسلامی که همانا عدالت و رسیدگی به مستضعفین بود با هدفگیری صحیح و عمل جسورانه و انقلابی توانست به درجه ای از تکامل در عملکرد برسد که تعریف و تمجید رهبری را نیز در سفر به استان جلب کند و این خود بزرگترین شاهد مبنی بر ادعای عمل صحیح کلی این جریان بود .

لیک در برخی مواضع و مقاطع برخی از عملکردها و مواضع باعث سو برداشت هایی شد و شاید هم عملکرد ناصحیح که ناشی از عوامل گوناگون از جمله بی تجربگی و نا پخته بودن بود بوقوع پیوست . در هر صورت بنا بر اعتقاد رفقای عدالتخواه مبنی بر در معرض نقد گذاشتن خود برای استفاد از نظرات دیگران در مورد حرکت عدالتخواهی در شیراز بر آن شدیم تا راهی باز کنیم تا منتقدین و دوستان دلسوز ما را در ادامه این حرکت با نقد و نظرات خود یاری دهند .باشد که در ادامه مسیر پخته تر و منسجم تر باشیم .

لطف کرده نظرات وانتقادات خود را در قسمت نظرات درج کنید.

  • بنده خدا

مردم ایران بر خلاف بسیاری از مردم دیگر کشورهای جهان از سیاسی ترین و صاحب نظر ترین مردم نسبت به مسائل ریز و درشت سیاسی اجتماعی و فرهنگی کشور خود هستند .

در این میان مشکلات و ریشه های آنها یکی از بحث بر انگیز ترین مباحثی است که جریان دارد و عده ای سعی دارند تا با نسبت دادن تمام مشکلات به سیستم و سپس اتصال زنجیره ای آن به رهبری ریشه تمام مشکلات را رهبری جلوه داده و نا کار امدی های نظام را بپای ذات وجود رهبر تمام کنند .

لیکن بی ریشگی و بی سندی و بی پشتوانگی این استدلال نویسنده را بر آن داشت تا با ذکر چند شاهد وسند ردی بر این نظر بیاورد .

ابتدا باید گفت که دگر اندیشان مغرض همیشه از استدلال رایجی (که به آن اشاره خواهم کرد ) میان رفقای حزب اللهی سود جسته اند و انرا وسیله ای برای مغلطه و سیاهنمایی بکار گرفته اند که در واقع مردود و بدون پشتوانه است .

این استدلال اتصال زنجیر گونه نمایندگان رهبری در هر ارگان و نهادی به رهبر انقلاب است که رفتار و کردار ایشان را مصداقی کامل از رفتار رهبری می داند و همچنین اوامر و تشخیص های وی نیز چنین فرض می شود این نگاه اگر چه بر گرفته از روح اطاعت پذیری رفقای حزب الهی است اما در دل خود دچار یک خطای بزرگ است .

و ان یکسان انگاشتن عملکرد نمایندگان رهبری با خود رهبر است این فرض در نظر نویسنده غیرقابل قبول است چرا که انتساب افراد برای شخص یا جایگاه دینی عصمت و دوری از اشتباه و گناه فراهم نمی اورد کما اینکه نمونه های تاریخی فراوانی نیز از عملکرد مغایر و متضاد با رهبر توسط نمایندگان رهبری موجود است .

اگر نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی بیاندازیم نمونه های فراوانی از عملکردهای اینچنین را خواهیم یافت نمونه مشهور آن عملکرد جانشین امام خمینی آقای منتظری است ایشان نه تنها نماینده که جانشین امام بودند و امام در وصف ایشان جایی فرموده بودند بنده چندین وچند بار در آقای منتظری خلاصه شده ام .

عملکرد ایشان و مواضع انحرافی بعدی اشان نشان دهنده آن است که افراد حتی در حد جانشینی امام می توانند دچار نه تنها انحراف که ضدیت با ولایت شوند و جایگاه و لقب و منصب نیز دردی را دوان می کند چه رسد به مسئولین و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی که حتی از طرف ایشان نیز منسوب نمی شوند این البته باید در شرایط خودش سنجیده شود منتظری که امروز در ذهن ماست تفاوت بسیاری با جانشین حضرت امام دارد منتظری انروز امید اینده اسلام بود منتظری شاگرد اعظم وبزرگ انقلابی روز بود ولی به سرنوشت غم انگیزی دچار شد .

  • بنده خدا

چند روزی سرگرم ساخت این مستند کوتاه بودم کار قوی و جدی ای نیست اما چون عجله داشتیم و زمان برامون مهم بود به سرعت کارشو تموم کردم . امیدوارم بتونم کمکی بهشون کرده باشم شما هم اگر می تونید کمکی براشون جور کنید دریغ نکنید .


علی اصغر پسر کوچکی است که سرطان خون دارد خانواده او هر چه داشتند و نداشتند خرج درمان او کرده اند و امروز علاج او را پیدا کرده اند اما هزینه تهیه آن را ندارند .بیاییم تا به کمک هم از خاموش شدن شمع وجودش در خانواده کوچک وصمیمی اش جلوگیری کنیم


مستند علی اصغر ویدئوی منتخب سایت آپارات 

آیا یاری کننده ای هست ؟ ثانیه ها با شتاب می گذرند.

  • بنده خدا

مدتی است این خبر نا امید کننده اختلاس ۳۰۰۰ میلیارد تومانی نقل همه مجالس و محافل شده و موجی از بدبینی را در میان مردم و دلسوزان انقلاب رقم زده .

واقعاْ هم خبر ناگواری است  اما این وسط یک نکته مغفول مانده و ان اینکه برخی می اندیشند این رقم سنگین سه هزار میلیاردی از سیستم بانکی خارج و به جیب یک نفر منتقل شده و هیچ کس هم نفهمیده  و این از آن روست که حفره های عظیمی در سیستم جمهوری اسلامی موجود است که می توان چنین سو استفاده های عظیمی را در آن انجام داد بعد هم طبیعتاْ نتیجه گیری می کنند که مسئولین نظام یا فاسدند و یا بی عرضه ...

لازم است توضیحی در مورد واژه اختلاس داده شود تا بنا بر فرض غلطی که از این واژه موجود است  نتیجه غلطی اتخاذ نشود .

اختلاس در واقع به فعلی گفته می شود که فاعل آن با استفاده از روشهای مختلف سرمایه  باد آورده ای را بدست می اورد  و با تجارت به پشتوانه ان به سود مالی برسد  که اکثراْ این تجارت  در حوزه دلالی تعریف می شود  و اصل مال دوباره به سیستم مالی باز گردانده شود .

در اختلاس اخیر نیز چنین اتفاقی روی داده است . یکی از اعمال رایج در سیستم بانکی کشور پرداخت وام است .

وام ها نیز به دو دسته قابل تقسیم اند وامهای کوچک ۲ - ۳ - ۵ - ۱۰ - ۲۰ میلیونی  که برای بدست اوردن ان پدر درخواست کننده را درمی آورند و چند نفر ضامن و فلان ضمانت و... لازم است و دیگری  وامهای بزرگ  اقتصادی که سیستم بانکی کشور انرا در اختیار سرمایه گذاران و  شرکتهای بزرگ می گذارد برای اخذ چنین وامی باید علاوه بر توجیه داشتن اقتصادی طرح یک ضمانت نامه در همان حد و حدود ارائه داد مثلاٌ زمینهای  چند ده هکتاری و یا اموال قابل ارائه  فرد با سند در اختیار بانک قرار می گیرد تا اعتماد بانک حاصل شده و آن بانک ضمانت نامه ای برای فرد صادر کند سپس فرد با در  اختیار داشتن این ضمانت نامه می تواند از سیستم بانکی کشور وامهای کلان بگیرد و آنرا سر مایه گذاری کند و با سود ان اقساط خود را پرداخت کند .

حال اگر در این میان صدور ضمانت نامه بانکی توسط کارشناسان بانک دچار اخلال شود مثلاٌ کارشناس بر اساس بده بستانها و یا روابط پنهان بدون کسب ضمانت معتبر برای فرد ضمانت نامه صادر کند  این سرمایه در دست وی در واقع یک مال باد اورده خواهد بود یعنی فرد بدون ارائه ضمانت مالی یا پولی معتبر به بانک سرمایه ای را بدست آورده که با آن به تجارت می پردازد و با یک ویژه خواری نسبت به دیگران صاحب مالی باد آورده می شود و عمل فوق از یک وام گرفتن ساده با اختلاس تبدیل می شود.

نمونه های اینچنین فراوانند بعنوان مثال از یکی ازکارشناسان اقتصادی که در این مورد صحبت می کرد شنیدم که یکی از رئیس بانکهای یکی از شعب  با این توجیه که سرمایه های درون بانک شب تا صبح بیکار میمانده آخر شب سرمایه های هنگفتی را از سیستم خارج کرده و تا صبح به دلالی با آن  می پرداخته سپس قبل از شروع ساعت اداری آن را به خزانه باز می گردانده وی با این روش به آلاف و الوفی هنگفتی نیز دست یافته بوده .

در هر صورت اختلاس اخیر جای توجیه ندارند و مطمئناْ متهمان آن بنحوی در این ویژه خواری سهیم هستند و باید با انها به شدت برخورد کرد . اما برخی فرضهای کوچه بازاری که منتهی به نتایج غلطی مشود نیز درست نیستند  یکی مطلبی در مورد حقوق ۲۵۰۰ ساله کوروش نوشته بود و یکی نیز انرا بر اساس حماسه یکی از رزمندگان محاسبه کرده بود و  اینکه با این رقم چند تا پوتین میتوان خرید .

امید است که قوه بی خاصیت قضایی  تکانی بخورد . هنوز با شنیدن نام قوه قضاییه شدیداٌ تصویر بادمجان  در ذهنم تداعی می شود نمیدانم چرا و به چه دلیل ؟


بعداْ نوشت : با سلام
بنده خدای نکرده قصد بی ارزش کردن مطلب وبلاگ نویس ارزشی با عنوان با ۳۰۰۰ میلیارد چند پوتین می توان خرید ؟ رو نداشتم منظورم اینه که دوستان فرض اشتباهی رو مبنا قرار دادند با نظارت های ظریف سیستم بانکی فساد و سو استفاده ها ا برای مدت زیادی نمی توان مخفی کرد  چه برسد به این همه سو استفاده که واقعا غیر ممکن است مگر نه سو استفاده از بیت المال که متاسفانه داستان درازی دارد .
در مورد سرمایه بانکی که گفته شد تا کنون 4700 میلیارد از سرمایه مجرمین ثبت وضبط شده تا شبکه مالی ضرر نکند مگر نه اگر هر کس می خواست که این همه سو استفاده کند تا بحال اقتصاد کشور از هم پاشیده بود .

  • بنده خدا

نمی دانم تا بحال از تناقض رفتار یا گفتار یک فرد دهانتان باز مانده است یا نه ؟

اما بنده اعتراف میکنم که در هفته قبل درست چند روز پس از نوشتن مطلب قبلی ام در نقد برنامه خوشا شیراز (شب میلاد امام رضا (ع) ) اینچنین وضعی دچار حیرتم کرد تا آنجا که به فکر فرو رفتم و به ریشه این تناقض بسیار اندیشیدم.

در عین ناامیدی و سر خوردگی از تناقض فکری وعملی سازندگان برنامه خوشا شیراز با تفکر انقلابی و ایرانی و بومی ما در حال تماشای تلویزیون بودم و در حین کانال عوض کردن برای یافتن برنامه ای مناسب .

شبکه فارس بر اساس اتفاق وارد فضای خانه ما شد و شروع کرد به نور و تصویر و صدا پراکنی .

برنامه ای بود بنام شب بخیر کاکو بنا بر پیش زمینه ذهنی ام از شبکه فارس خواستم کانال عوض کنم که محتوای برنامه مانعم شد آنقدر برایم جذاب بود و البته از سوی دیگر همان تناقض و دهان باز ماندگی را رقم زد که عرض کردم

شب بخیر کاکو شیرازی بود و مجری ها با لهجه شیرازی صحبت می کردند محل فیلم برداری برنامه خواجوی کرمانی بود و میهمانان برنامه در این چند برنامه که بنده دیدم خواننده های محلی و سنتی شیرازی ، بچه های گروه سرود  معروف آباده ( همانهایی که شعر قربون کبوترای حرمت رو می خوندن ) و یک شب هم کارگران نارنجی پوش و زحمت کش شهرداری مهمانهای برنامه ای بودند که هدفش جشن وشادی با ظرفیتهای بومی و استانی خودمان بود برنامه ای که به معرفی هنرمندان و اقشار مستضعف و انقلابی جامعه خودمان می پردازد .

در عجبم از این شبکه 24 ساعته فارس که آن می سازد و این .

یکی خوشا شیراز در تضاد کامل با روحیه بومی ،  مردمی  و انقلابی و یکی شب بخیر کاکو پیشرو در اینها .

یادم  هست که دوستان عدالتخواه در تهران جشنواره ای برگزار کردند برای تجلیل از برنامه های عدالت محور سینما و تلویزیون  ، که در آن آقای واحدی با برنامه سلام آبادی مورد تجلیل و تقدیر واقع شد .

از شاخصه های برگزیده شدن این برنامه ، مردمی بودن و در تهران متمرکز نشدن  و توجه به مردم دیگر نقاط کشور  و گذاشتن رسانه در اختیار مردمی که تابحال رسانه نداشته اند و نزدیکی اینچنینی به عدالت بود .

اگر به قالب این دو برنامه بنگریم تفاوت ماهوی این دو را خواهیم یافت و طبق آن نزدیکی و دوری هر دو را به گفتمان انقلاب اسلامی تشخیص خواهیم داد مخصوصا اگر یکی را آنقدر تبلیغ کنند که هم در سایت شبکه فارس بگذارند و هم برایش سایت بسازند و آرشیوش را روی اینترنت بگذارند و یکی دیگر را آنچنان بی توجهی کنند که حتی در سایت شبکه فارس نشانی از آن نیابی .

مطمئناْ شما هم مثل بنده متعجب شده اید از این همه اضداد که در شبکه فارس جمعند .

ای شبکه 24 ساعته ...

ای هلو...

 ای جمع اضداد ...

  • بنده خدا

از روزی که شبکه فارس ۲۴ ساعته شده مطمئناْ فشار کار برای ساخت و تولید برنامه های مختلف هم افزایش یافته و مطمئنا رفقا مجبورند در اول کار کیفیت را تا حدودی فدای کمیت کار کنند تا بالاخره بتوانند  توان پخش۲۴ ساعت برنامه را بدست بیاورند .

این فقط در صورتی پذیرفته است که اولاْ محدود و محصور به اوائل کار باشد وثانیاْ اینکه  کیفیت پایین بیاید نه اینکه منحرف بشود .

خوشا شیراز نام برنامه ای است که جمعه صبح هر هفته ساعت ۱۰ از شبکه فارس پخش میشود .

مــحــمــد ســلــوکــی اجرای این برنامه را به عهده دارد او البته دومین دور از اجرای این برنامه که ابتدا در شبکه استانی اصفهان بر روی امواج می رفت را در شیراز ارائه میدهد .

برنامه مذکور  در هر نوبت خود میزبان تعدادی از بازیگران سینما است تا از خود بگویند و اوضاع و احوالشان و کلاْ اینکه کجایی و چه میکنی و از این حرفها .

این برنامه تریبونی جهت عرضه اندام و معرفی الگوی بالا شهر تهران و خوش نشینان و از ما بهتران برای مردم دیگر نقاط کشور است مانند بسیاری دیگر از پیامهای تولیدی سیستم فرهنگی در ایران که محصور به نقاط معلومی از کلان شهرها  و تمرکز بر افرادی معدودی است  و لب کلام هم این است که مردم انقلابی و مومن و از این چیزهای ایران بفرمایید فقط از اینها الگو بگیرید ورزشکاران و چهره های سینمایی و... که سابقه انها  و تفکر و سبک زندگی هم بر کسی پوشیده نیست  .

با دیدن این برنامه تنها چیزی که برداشت کردم خود کم بینی و اهانت خواسته و نا خواسته صدا و سیمای

۲۴ ساعته فارس به مردم استان است .

خود کم بینی و اهانت از ان رو که برای مردمان خطه فارس که پر از چهره های ادبی فرهنگی هنری و ... و چهره های جهانی و تاثیر گذارند باید برویم از تهران ان هم فقط از بالا شهر ان چهره بیاوریم ؟

سئوال بنده از آقایان صدا وسیما این است که آیا هیچ استعدادی و توانمندی و وزنی در مردم شیراز نمی بینید که برای پر کردن این ۲۴ ساعت برنامه شرف و آبروی فارس را به چند چهره سینمایی غیر بومی و از ما بهترون تهرانی بفروشید ؟

آیا در این استان قحط الرجال است و هیچ چهره ای  علمی و انقلابی و فرهنگی و اجتماعی در قد و قواره معرفی به مردم بعنوان الگو وجود ندارد که آقایان  صدا و سیما دست به دامان چند بازیگر فیلمهای سینمای دور از انقلاب و هویت اسلامی ما شده اند .

اگر صاحبان اصلی این انقلاب محرومین و مستضعفینند دعوت میهمانان بالاشهر نشین و اقامت  آنها در هتل های مجلل و گرانقیمت و در اختیار گذاشتن تریبون تلویزیون به این قشر بی درد و بی هویتندکه برای اعتلای این انقلاب بعضا ْ تره هم خورد نکرده اند جلوی چشم صاحبان انقلاب چه نتیجه ای جز  ایجاد حس نا امیدی از انقلاب و گوشه نشین شدن و بی توجهی به انان رقم خواهد زد ؟

اگر هزینه ای در صداو سیمای استان خرج میشود برای تحقق اهداف شبکه استانی در رشد و اعتلای فرهنگ بومی ماست  پس وجود این برنامه بی ربط و سراسر اشکال چه توجیهی متواند داشته باشد ؟

یادم نمی رود سخنرانی استاد عزیزم آقای وحید جلیلی در باب انتخابات را که می گفت عملکرد صدا وسیما در این سالها فقط بعنوان تریبون نقاط خاصی از شهرها بخصوص تهران بوده و مردم روستاها و شهرهای کوچک و چهره های انقلابی و علمی و... ضریبی در ساعات متعدد برنامه ها نداشتند تلویزیون ما غالباْ در اختیار بازیگران و ورزشکاران و هنرمندان سکولار است . ضریبی که فوتبال در تلویزیون ما دارد امام خمینی ندارد .

همین خود باعث توهم حداکثری بودن مدعیان تقلب شده بود و حوادث تلخ بعدی را رقم زد و ان بیچاره ها خیال کردند مملکت فقط خود انها هستند و همه جا حرف انهاست و اصلا باور نمی کردند این مقدار به احمدی نژاد رای داده باشند .

ضریبی که اخبار ورزشی و احوالات بازیگران دارد انقلاب اسلامی ندارد گنج های علمی و سرمایه های فرهنگی و انقلابی ما زیر خاکسترهای آتشفشان بی توجهی مسئولین رسانه مدفونند .

مخاطبان تلویزیون ما  ازدواج و طلاق و آب خوردن و ابرو بالا انداختن قشر از ما بهترون تلویزون را به آنی در خواهند یافت اما سالهاست که تنها تصویری که از افراد مومن از این قاب تلویزون بیرون امده ریش و چادر و چند تصویر از نماز  و قران خواندن است و تنها به ظواهر اکتفا می شود .

چهره های مذهبی آنقدر بی سلیقه و پر عیب و نقص ارائه می شوند که واکنش هر بیننده مذهبی را بر می انگیزد که این چه نوع انسان مذهبی است که اینها نشان میدهند چرا فلان کار را کرد و فلان حرف را زد ؟

 برنامه سازان تلویزیون نیز درکی جز همین ظواهر از مذهبی جماعت ندارد و خوب سفارشی سازی نیز حاصلی بهتر از این ندارد . از دین فقط آش نذری اش را فهمیده اند و قران خواندن مادر بزرگ را .

این تازه فقط بحث مذهبی هاست انتظار معرفی حزب اللهی جماعت که خود بحث دیگری است .

سخن کوتاه اینکه کاش نام این برنامه را میگذاشتند  خوشا تهران   یا شاید هم  خوشا بالا شهر تهران


جدیداْ برای تبلیغ این برنامه سایتی نیز افتتاح شده که آرشیو قسمتهای مختلف برنامه را بعلاوه دیگر اخبار این برگ زرین دفتر صدا وسیمای فارس را آن هم به ۴ زبان ایتالیایی -عربی - فارسی و انگلیسی ارائه میدهد .

کاش آقایان کمی بیشتر می اندیشیدند و بجای تظاهر ریا گونه  و شعاری به سومین حرم اهل بیت بودن شیراز در ابتدای شروع برنامه ها کمی محتوای برنامه ها یشان را به این سمت می بردند یا حداقل برنامه های خنثی میساختند نه متضاد با روح انقلاب اسلامی .

این نیز بماند در آرشیو وبلاگ بنده و برگ سیاه دیگری بر پرونده جرائم بنده پیش مسئولین امر ولی خدای نکرده فکر تصحیح عملکرد خود نباشید که عواقب بدی چون کمبود اعداد وارقام بیلان کاریتان را بدنبال خواهد داشت .

  • بنده خدا

شبهای قدر امسال خدا را شکر هم به مراسم ها رسیدیم هم به جمع اوری کمک به مردم سومالی

این حرکت غیر دولتی به همت بچه انقلابی های مشهد و قم و تهران و شیراز انجام شد و کمک قابل توجهی برای اولین بار توسط یک سازمان مردم نهاد در ایران جمع آوری شد .

در ابتدا قرار بود کمکها توسط یک کشتی به سومالی اعزام شود اما بعدا با توجه به بعد مسافت قرار شد یک کاروان هوایی به سومالی اعزام شود .

در روزهای اخیر دوستان در تدارک خرید کالاهای ضروری مردم سومالی بودند  قرار است برخی دوستان به سومالی اعزام شوند تا این کمک ها رابدست مردم قحطی زده برسانند .

تصویر زیر فیش مبلغ واریزی کمکهای مردم شیراز است که در دوشب ۲۱ و ۲۳ رمضان  توسط ۴ پایگاه جمع اوری شده است . این پایگاهها در چهار هیئت پر جمعیت و در کنار صندوقهای کمک انها  شامل کانون رهپویان وصال - مسجد دانشگاه - حسینیه ثارالله و شاهچراغ مستقر بود .

در این عمل انسان دوستانه دوستان عزیزم  - ع پورمعظم  - ح باقری - پ خسروی - ص پوریزدانپرست  و م محمدی نیز دخیل بودند که بدینوسیله مراتب تشکر و آرزوی موفقیت را دارم .


مطلب زیر از دوست عزیزم پیمان خسروی است ، بسیار خوشحالم که وارد گود وبلاگنویسی شدی اخوی

عدالتخواهان کم گذاشتم حلال کنید

همچنین مصاحبه با اقای وحید جلیلی را  بخوانید :

 دانشجویان تنهایی به خط مبارزه با مفاسد نزنند

 


اصلاحیه : لازم بذکر است بنا بر تذکر یکی از دوستان انجمن اسلامی دانشگاه شیراز در مطلبی که پیشتر نگاشته بودم با نام راست شناسی ۲ توضیح در مورد برنامه ولایت فقیه که در دانشگاه شیراز بر قرار بود به شرح زیر تصحیح میشود .

این برنامه برنامه ای مستقل و بدون دستور شخص یا جناح خاصی طرح ریزی و برگزار شد متن تصحیح شده  باین صورت ارائه میشود .

همچنین جلسه دانشجویی که با نام ولایت فقیه و سخنرانی آقای حائری در دانشگاه شیراز برقرار است عملاْ به صحنه تجمع و گردهمایی نیروهای راست سنتی استان بدل می شود .

امید که سو برداشت این جانب مورد عفو دوستان قرار گیرد .

  • بنده خدا

خوشحالم که در این میانه دعواهای سیاسی حق گفتم و درست و دقیق گفتم و امروز پیش بینی هایم درست از آب در آمد و خوشحالم که درسهایی که حزب الهی های شیراز باید طی سالیان متمادی می گرفتنددر این چند ماهه بصورت فشرده و مفید و ملموس تجربه و فراگرفته شد .

تظاهر جناح راست به شعارها و لباس انقلابی برای پیشبرد اهداف سهم جویانه و جناحی خود مهمترین درسی بود که حزب اللهی های شیراز از قصه اخیر گرفتند .

اینکه راستها نه تنها دلسوز نیستند پایش برسد برای منافع خود سکوت می کنند و انقلاب را فراموش میکنند پایبش برسد هم همان کارهایی که دیگران کردند و اینها متهمشان کردند به هزار چیز دیگر می کنند و آب هم از آب تکان نمی خورد .

و هم اینکه استاندار جدید در تقسیم غنائم سهم انها را محفوظ بدارد فتیله انقلابی بازی های خود را پایین کشیده و پای میز مذاکره میروند چه برسد به الان که استان در بست در اختیار ایشان است .

هنوز حافظه بچه مذهبی های استان بهانه گیری های بی اساس از فرماندار سابق حسین قاسمی به بهانه راه اندازی جشن هنر در شیراز را به یاد دارد در صورتی که این جشنها قراربود در مرودشت برگزار شود و ربطی به قاسمی فرماندار شیراز نداشت.

  • بنده خدا

نمی دانم خبر حمله دراویش گنابادی به راهپیمایی مردم کوار که در محکومیت توهین و ضرب و شتم یکی از روحانیون مبلغ در ماه رمضان  امسال صورت گرفته بود را شنیده اید یا نه ؟

 وقاحت و پررویی این جماعت بجایی رسیده که روز روشن جلوی مردم حزب اللهی که بحق و بر اساس تکلیف خود که آن هم بخاطر بی تعهدی و عدم واکنش مسئولین و امام جمعه در برابر دراویش مجبور به راهپیمایی شده بودند را می گیرند و با سلاح گرم 21 نفر را زخمی میکنند .

می دانید  تا خبر این حادثه را شنیدم حادثه مسجد قبا در ذهنم تداعی شد  البته با دو رابطه یکی حکم به شیعه و دوازده امامی بودن این دراویش توسط  اقای دستغیب و یکی هم شباهت حمله بی رحمانه  هر دو در برابر مردم  و همچنین تبلیغات خبری بر ضد انها پس از حادثه و معرفی بعنوان مقصر اصلی و همچنان حمایت بیگانگان از آنها.

در آن حادثه مردم به تحریک برخی اعضا نهاد انقلابی وارد مسجد شدند که ای کاش این کار را نمی کردند  و طلاب و درس خارج خوان ها و روحانیون آن مسجد با سنگ و چوب و قمه و کانال کولر ونرده فلزی و چماق به جان مردم افتادند و صد نفر را زخمی کردند  و هیچ برخورد و واکنش در خوری هم از مسئولین استانی و قضایی در برابر این حادثه روی نداد و حتی نهاد انقلابی در برابر درمان صدمه دیدگان هم مسئولیتی به عهده نگرفت 

  • بنده خدا