![](http://smto.ir/wp-content/uploads/2009/04/puzle2.jpg)
مدتی است مشغول مطالعه تاریخی هستم یکی از
سر فصل های پیش رویم به انجمن حجتیه و مسائل حول ان اختصاص دارد . در این
میان به مواردی برخوردم که چند روزی است ذهنم را شدیداْ به خود مشغول داشته
به حدی که سعی کردم دوباره مبانی فکری و تاریخی انجمن حجتیه را با نگاهی
خاص به فعالیتهایش در فارس مرور کنم آن هم رد پاهای واضح و مستند به دلایل
متقن ومشخصی از حضور انجمن حجتیه در تاریخ جدید فارس و ارتباطات گسترده
برخی مسئولین با آنهاست .
مواردی که در
قالب چند نکته خواهد آمد را احتمالاً قبلاً بنحو دیگری بصورت تک خبر
مطالعه کرده باشید لیکن تجمیع آنها به شکل دیگری دیگری جلوه کرده و موجبات
ایجاد سئوالات فراوانی خواهد شد .
نکته اول : ع ن
مسئول دفتر سابق امام جمعه سابق شیراز و مسئول سابق ستاد نماز جمعه است که
هم اکنون به جرم زمین خواری و اخلال در سیستم اقتصادی کشور با خرید
میلیاردی سکه و ارز به همراه آن فرزندش که قصد استفاده از سندی جعلی برای
آزادی پدر را داشت در زندان به سر می برد .
مدتی پیش وبلاگ شخصی حسین قاسمی با انتشار مطلبی با عنوان دردنامه چنین نوشت :
- درسال ۱۳۸۶یک موسسه اقتصادی وابسته به
یکی از دستگاههای حکومتی درفارس پس از تغییر نام ،بدون رعایت تشریفات
قانونی،با قیمتی بسیار پایین توسط یک مقام مذهبی استان به یکی از افراد
نزدیک خود (ع ن ) ، واگذار گردید.
به عنوان مثال یک قلم از موارد فروخته شده
یک مجتمع آموزشی در یکی از بهترین نقاط شهر شیراز می باشد که ان وقت بالغ
بر ۶میلیارد تومان ارزش گذاری شده بود،به قیمتی در حدود چند میلیون تومان.
خریدار در یک سند نحوه خرید این موسسه که هزاران هکتار زمین واملاک مسکونی داشته را چنین توصیف کرده است:
"درسال
۱۳۸۶پس از اتمام ماموریت اینجانب دردفتر {.....} دراستان فارس و {....}
شیراز بنا به پیشنهاد ایشان موسسه اقتصادی {....} که به موسسه {...} تغییر
نام داده بود واینجانب مدیر عامل ان بودم براساس قیمت گذاری به اینجانب
واگذار گردید که اینجانب اعلام کردم که وجهی ندارم که بپردازم که ایشان
قبول کردند بمدت ۳سال از خود موسسه در بیاورم و بپردازم ..."
البته با عرض تاسف بخش عمده همین مبلغ ناقابل نیز تا کنون از ایشان وصول نشده است.
مجتمع آموزشی فوق الذکر که بنا بر
ارتباطات ویژه این شخص به وی واگذار شد امروز یکی از مدارس معروف مذهبی
شهر است لیکن روش تبلیغ مذهب در آن تکیه و تمرکز بر روی مسائل مختلف فردی و
پررنگ کردن اسلام شخصی با برگزاری مناسبتهای مذهبی و بعضاْ ملی است و این
تکیه بر مسائل فردی در اسلام را با توجه به شباهت در روش و نام مدرسه با
مدرسه ای دیگر در تهران مسئله ای تامل برانگیز یافتم .
اگر اطلاع داشته باشید پس از ورود امام خمینی به ایران بعنوان اولین محل اسکان در مدرسه رفاه و مدرسه علوی تهران سکنی گزیدند . مدرسه علوی یکی از مدارسی است که تقریبا همزمان با راه اندازی انجمن حجتیه شروع بکار کرد .
![](http://www.tarikhirani.ir/Images/NewsGallery/2011-02-04_11.19.55_emam-alavi04.jpg)
امام در سالن این مدرسه در تاریخ 30
بهمن 57 با جمعی از معلمان و کادر مدرسه ی علوی دیدار داشتند. ایشان در
سخنان بسیار مهمی خطاب به متصدیان و معلمین این مدرسه فرمودند:
« البته شما، متصدیان مدرسه «علوى»،
از قرارى که تا حالا به من گفته اند- من خودم کارى به کار این امور ندارم
لکن از قرارى که من شنیدم- بسیار خوب عمل کردید. بچه هاى ما را خوب تربیت
کردید. فقط یک نکته بوده است که اشکال داشتم، و آن نکته را از این به بعد
شما مورد نظرتان باشد؛ و آن اینکه بچه هاى ما در هر زمانى موافق آن زمان
باید تربیت بشوند. در روایات هم هست که بچه هاتان را تربیت کنید به غیر آن
طورى که خودتان هستید،[1] براى زمان آتیه. براى اینکه اینها در زمان آتیه باید دست به کار مملکت و کشور بشوند. شما بچه ها را از سیاست، از این طور چیزها دور نگه ندارید.
دور نگه داشتن بچه ها از سیاست اساس این مى شود که وقتى وارد در اجتماع شدند، مثل یک آدم کورى وارد اجتماع بشوند.
خود اشخاصى که مى خواهند بعد در این مملکت در این کشور زندگى بکنند و
مقدرات این مملکت دستشان باشد، آنها باید آگاه باشند از همه خدعه هایى که
کرده اند، از همه کارهایى که استعمار کرده، از همه عقب نگهداری
هایى که به دست اینها واقع شده، اینها باید به دست شما و به تعلیم شما به
آنها گفته بشود. آنها را وارد کنید در مسائل روز. آنها مطلع باشند از مسائل
روز.
اگر
خداى نخواسته در این [مورد] قصور بشود یکوقت مى بینید که چهره هاى منحرف
که وارد در مسائل روز هستند غلبه مى کنند بر چهره حق که وارد به مسائل
روز نیست. تربیت و تعلیمْ همه
جانبه باید باشد؛ یعنى آن مقدارى که کشور احتیاج به آن دارد، انسان احتیاج
به آن دارد، خود شخص احتیاج به آن دارد، باید تعلیم و تربیت در آنجا به همه
ابعاد باشد. اسلام- اگر مطالعاتى دارید و ان شاء اللَّه دارید در اسلام و
در قرآن- اسلام فقط عبادت نیست؛ فقط تعلیم و تعلم عبادى و امثال اینها
نیست. اسلام سیاست است. اسلام از سیاست دور نیست»
به نظر بسیاری از نخبگان انقلابی امروز مدرسه علوی و رفاه و حدود ۴۰ مدرسه در تهران به تبلیغ تفکرات انجمن حجتیه مشغولند که از همین روش آموزش اسلام فردی و تفکر جدایی عملی دین از سیاست و تفکر حجتیه ای بهره می جویند و در نهایت نیز تعدادی از دانش آموزان را جذب تشکیلات انجمن حجتیه می کنند .
که تمام موارد مذکور بی کم و کاست در مورد مجتمع آموزشی مذکور در شیراز نیز مطرح می شود .
باید
باین نکته نیز توجه داشت که یکی از اصول عملی راهبردی انجمن حجتیه پس از
انقلاب تاسیس مدارس غیر انتفاعی و تربیت نیروهایی به شدت ظاهر صلاح و
بظاهر دین دار لیکن بی دغدغه نسبت به مسائل انقلاب است که در جای
خود بعنوان یکی از خطرات پیش روی انقلاب قابل بررسی است .
نکته دوم : براساس اطلاعات موثق، یکی از اعضای شورای پنج نفره رهبری انجمن حجتیه بایکی از زمین خواران معروف شیراز ( ع ن
) شراکت اقتصادی گسترده ای دارند . این شراکت هم در ایران
خصوصاْ شهرکرج وتهران و...،هم درخارج ازکشور درشهر تفلیس پایتخت گرجستان می
باشد.
این
زمین خوار معروف شیرازی که اخیراْ پرونده بسیار سنگینی دریکی از شعب
دادگاههای تهران درمورد اخلال در نظام اقتصادی کشور برایش تشکیل شده
است،درماههای پایانی سال۱۳۹۰ با خرید گسترده دلار وسکه ،نقش مهمی در افزایش
قیمت ها داشته است.
حال سوال این است که این عضو ارشد انجمن حجتیه کیست؟
وی سالهای اوّلیه پس از انقلاب مسئولیت مرکز اسناد ساواک منحله را دردست داشته است.وجوداو، این فرصت را به انجمن حجتیه داد تا مدارک مربوط به خودشان را از میان پروندهها بیرون بکشند.
این مرکزمهم تا سال۱۳۶۲درقبضه این فرد بود و پس از اینکه امام از اقدامات وی مطلع گردیدند،مسول این سازمان را تعویض فرمودند.
نکته سوم : حسین شریعتمداری در یادداشت روز چهارشنبه کیهان 5/11/90 با عنوان «چه
کسانی تحریم را بزک می کنند؟!» به ریشه بیرونی این آشفتگی اشاره کرد و
با استناد به برخی از شواهد محسوس آورد افزایش مصنوعی و پرشتاب بهای
سکه و دلار که افزایش قیمت سایر کالا و خدمات را نیز به دنبال داشت یک
«پروژه» تعریف شده در ادامه تحریم نفتی اخیر اتحادیه اروپا بوده و ...دانست و اضافه کرد :
در این باره اشاره به چند خبر موثق ضروری به نظر می
رسد. ضمن آن که تلاش مراکز اطلاعاتی و امنیتی کشورمان در پی گیری این موارد
قابل تقدیر است.
الف: در آشفته بازار سکه و ارز طی چند روز گذشته، 50 نفر، خریدار کلان بوده اند که فقط یکی از آنها 17 میلیارد تومان طلا خریده است!
ب: در همین مدت کوتاه بیش از 15 تن سکه پیش فروش شده بود.
ج: شاید تعجب کنید و تعجب آور نیز هست که گروهی متشکل از بهایی ها مرتبط
با محافل صهیونیستی با همکاری افرادی از انجمن حجتیه که شاید وابستگی به
انجمن حجتیه پوشش آنها بوده است! در آشفته کردن بازار سکه و دلار طی دو
هفته اخیر نقش موثری داشته اند.
نکته چهارم : در پی اعلام اسامی برخی از اعضای سابق ستاد نماز جمعه
شیراز به عنوان زمینخوار ،
«عبداله نبی زاده.»، رئیس سابق ستاد نماز جمعه شیراز، با انتشار نامهای
مدعی شد: کلیه فعالیتهای انجام شده در این ١٠ سال در مناصب فوقالذکر تحت
اشراف و هدایت نماینده ولیفقیه در استان و امامجمعه وقت شیراز بوده است.
نکته پنجم : سخنران جلسات ( انجمن حجتیه) در سال 48 در محل مسجد شمشیر گرها که در واقع قرار بود جلساتی بدون نام برای نوجوانان باشد و به دعوت اعضا انجمن حجتیه شیراز چون حاج مجدی و روزبه و حاج خلیل حق نگهدار فعال معروف و با سابقه انجمن حجتیه در فارس تشکیل می شود طلبه ای گمنام است که چند سال بعد پس از شهادت شهید دستغیب امام جمعه شیراز می شود . در این جلسات چهره هایی چون سعید شاهسوندی که بعدا به منافقین پیوسته و نقش های مهمی در سازمان مجاهدین ایفا می کند نیز شرکت داشتند .
شاهسوندی پس از دستگیری در عملیات مرصاد از برخی ارتباطات دوران جوانی و نوجوانی خود در انجمن حجتیه شیراز بخصوص در رابطه با خلیل حق نگهدار صحبت کرده است .
شنیده ها حاکی است که در ماجرای دستگیری چند بهایی مبلغ در محله مهدی آباد شیراز که بحکم امام جمعه وقت شیراز بجای محاکمه و زندانی شدن به گذراندن کلاسهای آموزشی ضد بهاییت محکوم می شوند حاج خلیل حق نگهدار وارد میدان شده و مسئولیت این کلاسها را بعهده می گیرد .
اینها
تنها گوشه ای از نکاتی است که در ارتباط با فعالیت های علنی و غیر علنی
منتسب به انجمن حجتیه بخصوص در مورد شیراز مطرح است که مطمئناً در اذهان
بسیاری از مردم بعنوان سئوالهایی بی جواب باقی مانده اند لیکن بنده با
افتخار بعنوان یکی از افراد ملت کشور مقتدر و بزرگ جمهوری اسلامی بنا بر حقوقی
که اسلام و انقلاب در اختیارم گذاشته است به خود این حق و جرات را می دهم
که با نهادهای مسئول بخصوص نهادهای امنیتی و اطلاعاتی این پرسش را مطرح کنم
که براستی پشت پرده پرونده زمین خواری و خرید سکه و ارز در فارس چه کسانی و
با چه تفکری ایستاده اند ؟
براستی گلوگاههای اقتصادی استان فارس در دهه گذشته در دستان چه کسانی بوده است ؟
اگر پرونده سکه وارز یک پروژه هماهنگ اعضا و مرتبطین انجمن حجتیه است و
مفسد شیرازی نیز در برنامه ای هما هنگ دست به چنین اقدامی زده است نباید به
پرورش دهندگان و پشتیبانان سابقش نیز به چشم شک و تردید نگریست و باری
دیگر زد و بندها و بده و بستانهای پنهان و آشکار ایشان را به مطالعه نشست
؟
آیا مرتبطین و بازمانده های این تفکر هنوز در فضای سیاسی و اقتصادی استان آزادانه فعالیت می کنند ؟
حقیقتاً می توان چشم بر این همه ارتباطات تنگاتنگ میان سران رده اول انجمن حجتیه
درکشور ، زمین خوار شیرازی ، امام جمعه سابق شیراز و مدارس همسو و
فعالیتهای هماهنگ اقتصادی در جهت تضعیف اقتصاد و شرف جمهوری اسلامی بست و بی توجه از کنار آن گذشت ؟
و آیا در ذهن مسئولین وبرنامه ریزان نیز خطر متحجرین حجتیه ای به همان پررنگی است که امام روح الله خاطر نشان می کردند ؟
حزب
الله جانباز و سرباخته حاضر به فداکاری در هر میدانی است و با توجه به
آخرین هشدارهای خمینی کبیر در منشور روحانیت چشمهای فضول خود را در هر
مکانی بدنبال ریشه های تفکر جمود و فساد خواهد گرداند و با داشته ناچیز خود
قلم و بدن اش انتحار خواهد کرد اما آرزوی تضعیف مادی و معنوی نظام اسلامی
را بر دل شان خواهد گذاشت .
روح الله کبیر در آخرین نوشته های خود در وصف تفکر حجتیه فرمود :
خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است
هر گز از فشارها و سختیهاى دیگران نخورده است. وقتى شعار جدایى دین از
سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردى و عبادى شد
و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست
[و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضیلت شد.
باید مراقب بود که تفکر جدایى دین از سیاست از لایه هاى تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند و یکى از مسائلى که باید براى طلاب جوان ترسیم شود، همین قضیه است که چگونه در دوران وانفساى نفوذ مقدسین نافهم و ساده لوحان بیسواد، عده اى کمر همت بسته اند و براى نجات اسلام و حوزه و روحانیت از جان و آبرو سرمایه گذاشته اند. اوضاع مثل امروز نبود، هر کس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زیر فشارها و تهدیدهاى مقدس نماها از میدان به در می رفت؛ "
"ولى
طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس
مآبى و دین فروشى عوض شده است. شکست خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز
شده اند"
"روحانیون
وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزه های علمیه
هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عده ای
با ژست تقدس مابی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی
وظیفه ای غیر ازاین ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های
علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی
نکنند، اینها مروج اسلام امریکایی اند و دشمن رسول الله"
آن قدر
که اسلام از این مقدسین روحانى نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده
است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیر المؤمنین- علیه السلام- که در
تاریخ روشن است"